Dictiornary-Farsi | root mean square error | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
root mean square error	جذر میانگین مجذور خطا


Other Matches

square root	ریشه دوم
root mean square	ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square root	جذر
square root of	جذرعددی
square root key	دکمهرادیکال
square root method	روش جذرگیری
root mean square velocity	جذر میانگین مجذور سرعت
root	اساس
root	سرچشمه زمینه
root	ریشه کن کردن
root	بنیان پایه
root	بنیاد
root	اصل
root	بن
root	ریشه
root up	ریشه کن کردن
root out	ریشه کن کردن
root	دادزدن
root	غریدن
root	از عددی ریشه گرفتن
root	بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
root	توان کسری یک عدد
root	گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
to take root	ریشه کردن
to take root	ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to take root	ریشه زدن
to root up	قلع وقمع کردن
to root up	ریشه کن کردن
root	جذر
root	ریشه گرفتن
root	ریشه دار کردن
root	بیخ
root	پایه
root	پای دندانه
to root up	از ریشه دراوردن
to take the n-th root	جذر [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
root name	نام اصلی
To get to the root of something.	ته وتوی چیزی را درآوردن
root	جذر [ریاضی]
root	عدد به توان یک دوم . جذر یک عدد
root	اصول
to root	کردن
root	ریشه [ریاضی]
to root	سپوختن
to take the n-th root	ریشه [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
to root	گاییدن
strike root	ریشه زدن
imaginary root	ریشه ی انگاری
burdock root	اراقیطون
imaginary root	ریشه ی موهومی
goat root	عجرم
the root of a word	اصل کلمه
firtree root	ریشه صنوبری
the root of a word	ریشه واژه
the root of a tree	ریشه درخت
tap root	ریشه اصلی
tap root	ریشه عمودی
gentian root	کوشاد
sweet root	شیرین بیان
sweet root	سوس
strike root	ریشه کردن گرفتن
blade root	ریشه تیغه
bulb root	وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
burdock root	ریشه بابا ادم
gentian root	بیخ جنتیانا
the root of dispute	مایه نزاع
chiretta root	جرانه
characteristic root	مشخصه مقدار
root valve	شیر اصلی
root and seed	اصله و حبه
root segment	بخش اصلی
root circle	دوره پای دندانه
china root	چوب چینی
chiretta root	نی نهاوندی
root segment	قطعه ریشهای
root section	مقطع ریشه
root directory	دایرکتوری اصلی
root of title	منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
root of title	منشاء مالکیت
root of the weld	ریشه جوش
characteristic root	ویژه مقدار
rush root	ریشه اریسا
rush root	ریشه ایرسا
insane root	سیکران
insane root	بذر البنج
insane root	بذر البنگ
musk root	ریشه مشک
musk root	گیاه مشکین
orris root	بیخ بنفشه
root directory	دایرکتوری ریشه
orris root	ریشه بنفشه
root and branch	ازریشه
root and branch	اساسا
root and branch	کاملا
squar root	جذر
squar root	ریشه دوم
root graft	پیوند ریشهای
posterior root	ریشهخلنی
root of a function	ریشه تابع [ریاضی]
cube root	کعب
cube root	ریشه سوم کعب
cube root	ریشه مکعب
root of the matter	اصل مطلب
motor root	ریشهمتحرک
sensory root	ریشهحسی
secondary root	دومینریشه
root vegetables	سبزیجاتریشهای
root system	سیستمریشه
root of nail	ریشهناخن
root hairs	موهایریشه
root canal	کانالریشه
primary root	ریشهاولیه
cube root	ریشه سوم
anterior root	ریشهپیشین
to strike root	برقرارشدن
to strike root	ریشه کردن پابرجاشدن
to strike root	ریشه گرفتن ریشه دواندن
to strike root	ریشه زدن
to extract a root	جذرگرفتن [ریاضی]
root crops	محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crop	محصولات دارای ریشههای خوراکی
to extract a root	ریشه گرفتن [ریاضی]
root beer	مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
root beers	مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
ventral root	ریشه قدامی
root of a function	صفر یک تابع [ریاضی]
wing root	ریشه بال
square away <idiom>	برنامه ریزی کردن
t square	خطکش چلیپایی
out of square	خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
out of square	کج
mean square	یک مربع حسابی
on the square	بانصاف
square one <idiom>	درآغاز
on the square	بدون کجی
on the square	بدرستی
four-square	بیشیله پیله
to square up	خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
four-square	رک و راست
four-square	چهارگوش
four-square	چهار گوشهی کامل
square away	سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
square in	پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
square out	ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
three square	دارای سه ضلع مساوی
four-square	کاملا مربع
try square	گونیای فلزی
t square	خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
three square	سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
four-square	راستگو
four-square	صادق
four-square	صریح
four-square	مصممانه
four-square	رک
four-square	بیرودربایستی
four-square	با صراحت
four-square	به طور صریح
four-square	پراراده
four-square	مصمم
four-square	استوار
four-square	پابرجا
four-square	قرص
four-square	محکم
three square	بشکل مثلث
square	خانه شطرنج
square	راست حسینی
square	برابر
square	عادلانه
square	منظم حسابی
square	منصف
square	جذر میدان
square	مجذور
square	مربع توان دوم
square	گوشه دار
square	چارگوش
square	مربع
by the square	درست
by the square	بدقت
square	چهارگوش کردن مربع کردن
square	چهار گوش
square	به یک طرف میله وعمود به ان
square	مساوی
square	گونیا
all square	مساوی
square	واریز کردن
square	جوردراوردن
square	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
by the square	مطابق نمونه
square	وفق دادن
square	مرتب کردن کلاه
square	بتوان دوم بردن مجذور کردن
The root of exisiting differences.	ریشه اختلافات موجود
Remove something root and branch.	چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
Money is the root of all evil.	پول وثروت ریشه تمام فسادها است
root canal procedure	عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
owner of root or seed	مالک اصله یا حبه
dried root of rhubard	ریوند
the root of all kinds of evil	سرچشمه همه بدیها منشاهمه فسادها
root-hair zone	بخشموییریشه
root canal therapy	درمان ریشه [دندان پزشکی]