English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
root of title منشاء مالکیت
root of title منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
Other Matches
title نامگذاری ونام
title مقابل
title عیار عوض
title فصل
title باب
title حق یاادعا
title استحقاق
title مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title نام شناسایی فایل یا برنامه یا دیسک
title شهرت
title لقب
title اسم
title عنوان
title نام
title مستند مالکیت
title سند
title استحقاق سند
title حق
title نام
title اسم مقام
title عنوان
title سمت
title لقب
title کنیه
title صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title واگذارکردن عنوان دادن به
title لقب دادن
title درجه
title دارنده عنوان قهرمانی
title اسم
title نام نهادن
courtes title لقب افتخاری
document of title سند مالکیت
documents of title سند مالکیت
title deed قباله مالکیت
title deeds سند مالکیت
title deeds قباله
faults in title درک
title of honour کنایه
title of honour لقب
title of territory مالکیت قلمرو کشور
title of territory مالکیت اقلیم
title page صفحه عنوان کتاب
appropriation title عنوان سپرده
appropriation title عنوان اعتبار
title deed سند مالکیت
title deed اسناد مالکیت
title block قسمت عنوان نامه
retention of title حفظ مالکیت
presumptive title سمت فرضی
presumptive title حق فرضی
prescriptive right or title حق مالکیت از راه مرورزمان
possessory title سمت مالکیت
possessory title عنوان مالکیت
muniment of title دلیل مالکیت
running title عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
title deeds بنچاق
short title عنوان کوتاه شده
short title عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
short title فهرست عناوین قانون
title block قسمت مربوط به درج اطلاعات
retention of title ضبط مالکیت
What is the title of the book ? عنوان این کتاب چیست ؟
title-holders برندهی مقام قهرمانی
title-holders قهرمان کنونی
courtesy title عنوانیبدونقدرتحقوقیمثلافرادیکهبچههایطبقهاشرافیانرانگهداریمیکنند
title role نام نقشیکبازیگریاخواننده
title track قطعهموسیقیکهپسازنام آلبوم میآید
muniment of title دلیل سمت
Under the title ( heading) of … تحت عنوان ...
to have a title [ to be titled] لقب دار [صاحب عنوان] بودن
title-holders دارندهی قباله
title-holder دارندهی قباله
title-holder قهرمان کنونی
title-holder برندهی مقام قهرمانی
title-holder صاحب سند مالکیت
title-holders صاحب سند مالکیت
possession by title of ownership تصرف به عنوان مالکیت
'The Catcher in the Rye' [by Salinger / work title] ! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت ! [نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
root out ریشه کن کردن
root up ریشه کن کردن
root name نام اصلی
root جذر [ریاضی]
root ریشه [ریاضی]
to take the n-th root جذر [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
to take root ریشه کردن
to take the n-th root ریشه [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
to root up از ریشه دراوردن
to root up ریشه کن کردن
To get to the root of something. ته وتوی چیزی را درآوردن
to root up قلع وقمع کردن
to take root ریشه زدن
to take root ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to root گاییدن
to root سپوختن
to root کردن
root ریشه دار کردن
root از عددی ریشه گرفتن
root غریدن
root دادزدن
root ریشه کن کردن
root سرچشمه زمینه
root اساس
root توان کسری یک عدد
root بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
root عدد به توان یک دوم . جذر یک عدد
root جذر
root ریشه گرفتن
root گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
root پایه
root بنیان پایه
root بنیاد
root اصول
root اصل
root بن
root ریشه
root پای دندانه
root بیخ
root segment بخش اصلی
anterior root ریشهپیشین
motor root ریشهمتحرک
posterior root ریشهخلنی
primary root ریشهاولیه
square root ریشه دوم
root of a function صفر یک تابع [ریاضی]
square root جذر
to extract a root ریشه گرفتن [ریاضی]
to extract a root جذرگرفتن [ریاضی]
root crops محصولات دارای ریشههای خوراکی
wing root ریشه بال
root crop محصولات دارای ریشههای خوراکی
root hairs موهایریشه
root of nail ریشهناخن
root vegetables سبزیجاتریشهای
root of the matter اصل مطلب
cube root ریشه سوم
cube root کعب
cube root ریشه سوم کعب
cube root ریشه مکعب
blade root ریشه تیغه
root of a function ریشه تابع [ریاضی]
square root of جذرعددی
sensory root ریشهحسی
secondary root دومینریشه
root system سیستمریشه
root canal کانالریشه
ventral root ریشه قدامی
root and branch ازریشه
insane root بذر البنگ
rush root ریشه اریسا
rush root ریشه ایرسا
insane root سیکران
imaginary root ریشه ی موهومی
imaginary root ریشه ی انگاری
squar root ریشه دوم
squar root جذر
strike root ریشه زدن
strike root ریشه کردن گرفتن
sweet root سوس
sweet root شیرین بیان
tap root ریشه عمودی
root valve شیر اصلی
musk root ریشه مشک
root segment قطعه ریشهای
root and branch اساسا
root and branch کاملا
root and seed اصله و حبه
root circle دوره پای دندانه
root directory دایرکتوری اصلی
root directory دایرکتوری ریشه
root graft پیوند ریشهای
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
root of the weld ریشه جوش
orris root ریشه بنفشه
orris root بیخ بنفشه
musk root گیاه مشکین
root section مقطع ریشه
tap root ریشه اصلی
goat root عجرم
burdock root اراقیطون
gentian root کوشاد
firtree root ریشه صنوبری
chiretta root جرانه
root beers مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
characteristic root ویژه مقدار
characteristic root مشخصه مقدار
china root چوب چینی
chiretta root نی نهاوندی
insane root بذر البنج
gentian root بیخ جنتیانا
burdock root ریشه بابا ادم
bulb root وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
root beer مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
to strike root برقرارشدن
to strike root ریشه کردن پابرجاشدن
the root of a tree ریشه درخت
the root of a word ریشه واژه
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
to strike root ریشه زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com