Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
running knot
خفت
running knot
گره بند
Other Matches
to be in the running
مجال برد داشتن
up and running
اماده برای عملیات کامل
running
مناسب برای مسابقه دو
he came running
چون دوان دوان امد
re-running
برنامهی تکراری
running f.
جنگ وگریز
re-running
نمایش مجدد
running
جاری
running
مداوم
running
در حرکت
running
کارکرد
running off
از خط بیرون افتادن
re-running
دوباره دویدن
Running
<adj.>
دویدن
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
running stitch
کوک کوچک زیر و روی پارچه
running key
[کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
running spare
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
running sand
ریگ روان
running sand
ماسه بادی
running rigs
بکسلهای متحرک دریایی
running rate
اهنگ پاسخ
running part
قسمت رونده
running noose
کمند خفت دار
running time
زمان رانش
running hand
خط مسلسل
running aground
به گل نشستن
running board
تخته رکاب اتومبیل
running bowline
گره دار
running days
ایام هفته
running down case
دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
running end
سر طناب
running fire
اتش پی در پی
My nose is running.
از بینی ام آب می آید
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
running fix
نقطه انتقالی
running free
خلاص کار کردن
running free
بادبانی با باد پاشنه
running gear
قسمت حرکت کننده ماشین
running hand
خط شکسته
running in parallel
پردازش موازی
running head
خط عنوان هرصفحه در متن
running title
عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
running rail
ریلسیار
running shoe
کفشدوندگی
running surface
سطحجاری
running track
لبهدرحالحرکت
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
running commentary
جزئیاتیکاتفاق
running costs
پرداختروزانهپول
Blood was running .
خون جاری شد
He was running like a madman.
عین دیوانه ها داشت می دوید
I am running out of money .
پول من تمام شد.
[من دیگر پول ندارم.]
bleeding
[running]
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
running amok
جنون آنی
[روان شناسی]
running mates
متحد انتخاباتی
running mates
نامزد معاونت ریاستجمهوری
running mates
اسب همگام
running torque
گشتاور پیچشی حرکت
running water
اب جاری
running water
اب روان
running with the ball
با توپ دویدن
running fire
اتش مداوم
silent running
سکوت زیردریایی
silent running
حرکت زیردریایی با سکوت
silent running
دور ارام
strainght running
فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
the sands are running out
مدت ضرب الاجل نزدیک است بپایان برسد
to make the running
پیش قدم شدن
running mate
اسب همگام
running mate
نامزد معاونت ریاستجمهوری
running mate
متحد انتخاباتی
running amok
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
running bourd
رکاب
hand running
متوالی
concentric running
حرکت چرخشی
running fight
جنگ و گریز
gun running
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun-running
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
empty running
کارکرد بی اثر
empty running
کارکرد خالی
base running
دویدن بسوی پایگاه
clear for running
طناب برای کشیدن ازاد است
continous running
گردش دائمی
concentric running
حرکت دورانی
hand running
بلاانقطاع
hand running
پی درپی
rum running
حمل مشروب قاچاق
person running amok
فرد دچار جنون آدم کشی
[روان شناسی]
He is running ( runs ) the factory .
او کارخانه را می گرداند
running bow line
چشمی زدن به طناب
Is there train running on time?
آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
retrospective parallel running
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
Its no joke running a factory .
اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
knot
گره زدن
knot
واحد سرعت دریایی معادل 01/ 6706 فوت درساعت
knot
مشکل عقده
knot
گره زدن
knot
گره خوردن
knot
گیرانداختن
knot
منگوله دار کردن گره دریایی
knot
گره پیشاهنگی
knot
نات
knot
گره دریایی
knot
میل دریایی
knot
بهم پیوستن
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
[واحد سرعت دریایی معادل ۱۸۵۲ متر درساعت]
knot
گره
knot
گره
knot
گره دریایی
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
کانون
[کاموا]
knot
بقچه
[کاموا ]
knot
گره خوردن
knot
غده چیز سفت یا غلنبه
knot
دژپیه
knot
برکمدگی
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
The car is now in perfect running order .
اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
pneumatic-tyred running wheel
چرخشبادبایرچرخ
to untie a knot
گرهی رابازکردن
alternate knot
گره یک در میان (نوعی گره تقلبی)
Persian knot
گره نامتقارن
packing knot
گره زدن بدون پود
To unite a knot .
گره را باز کردن
The knot has come loose .
گره شل شده است
knot density
چگالی گره
[تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
tie
[knot]
پیچه
tie
[knot]
ایلمک
knot strength
استحکام گره
knot ratio
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
Persian knot
گره فارسی
tie
[knot]
خفت
senneh knot
گره فارسی
symmetric knot
گره ترکی
[گره نامتقارن]
[که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
Spanish knot
گره اسپانیایی
[این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
knot count
رجشمار
[گره زرعی]
[تعداد گره در طول مشخصی از فرش]
hand knot
گره دستی
tie the knot
<idiom>
ازدواج کردن
Danish knot
گره رنی
turkish knot
گره متقارن
turkish knot
گره ترکی
angular knot
گره زاویه ای مثل گره آویز
asymmetric knot
گره نامتقارن
asymmetric knot
گره سنه
berber knot
گره مراکشی که بدور دو تار دو مرتبه گره می خورد
tie
[knot]
ریشه
senneh knot
گره نامتقارن
psyche knot
ارایش گیسو بصورت گوجه فرنگی
figure eight knot
گره هشت کوهنوردی
elf knot
گیس جنی
elf knot
زلف ژولیده
elf knot
موی درهم برهم
double knot
گره دوبل
diameter of a knot
قطر یک گره
dead knot
گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
crown knot
گره تاج
sailor's knot
گره کراوات
constrictor knot
گره فشاری
shoulder knot
واکسیل
clinch knot
گره ثابت
slip knot
گره خفت
slip knot
گره زود گشا
figure of eight knot
گره هشت فرانسه
fisherman's knot
گره ماهی گیر
pruisik knot
گره پروسیک
overhand knot
گره اضافی
overhand knot
گره ساده
nail knot
گره بین نخ فرعی و اصلی ماهیگیری
manrope knot
head s"turk
macrame knot
گره توری بافی
knot hole
محل حفره
knot hole
محل گره
knot tie
گره مقرهای
half knot
گره خفتی
half knot
نیم گره
granny knot
گره غلط
granny knot
گره عامی
fisherman's knot
گره
square knot
گره مرکب از دونیم کره
square knot
گره مربر
windsor knot
گره بزرگ کراوات
Gordian knot
گرهی گوردیان گوردیوس
Gordian knot
مسئلهی گیجکننده
Gordian knot
مشکل معما مانند
shoulder knot
روبان یاحمایل زینتی روی شانه
figure-eight knot
شکلگره8تایی
reef knot
گره راست
top-knot
گره زینتی
top-knot
سر پر
top-knot
کاکل
top-knot
موی فرق سر
wall knot
گره تخت
wall knot
گره حصیری
square knot
گره مربع
surfer's knot
ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
surgeon's knot
گره بخیه جراحی
sword knot
شرابه شمشیر
tight knot
گره سخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com