English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
saddle tree قلتاق
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
in the saddle صاحب اختیار
in the saddle حاضر
in the saddle سوار
in the saddle یراق صاحب مقام
in the saddle اماده
in the saddle <idiom> تحت فرمان
saddle حائل
saddle صفحه رنده بند ماشین تراش
saddle زمین زینی شکل گردنه
saddle پایه
saddle زین کردن
saddle تحمیل کردن
saddle سواری کردن
saddle پالان زدن
saddle زین
saddle حایل
saddle گردنه
saddle pad زین
saddle backed خرپشته
stock saddle نوعی زین
pack saddle زین مخصوص بار
pack saddle زین بارگیری
saddle bearer متکا
For the moment he is in the saddle. فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
saddle pillar پایهصندلی
saddle cover غاشیه
saddle bag کیسه اب
saddle bearer تکیه گاه
saddle strap فتراک
saddle strap تسمه زین
saddle point نقطه زینی
saddle point منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
saddle point نقطه زینی شکل
saddle nose بینی فرو رفته
saddle link حلقه زین دار
saddle leather چرم زین سازی
saddle horse اسب سواری
saddle cover زین پیچ
saddle cover زین پوش
saddle cloth پارچه زیر یا روی زین باشماره اسب
saddle bronc زین گذاری اسب نیمه رام
saddle bow کوهه زین
saddle blanket نمد زین
saddle bearer زیرسری
to saddle any one with a task کاری را بدوش کسی گذاشتن
side-saddle زین یک بری
side saddle زین یک بری
boot and saddle سوار شوید
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
saddle bow قاش زین
side saddle زین زنانه
side-saddle زین زنانه
saddle bronc riding سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
butterfly saddle rug قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
tree فرمان TREE
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
before the tree جلو درخت
tree قالب کفش چوبه دار
the f. of a tree برگهای درخت
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree مین میکند
tree درخت
tree شجر
tree شجره النسب درخت کاشتن
tree بدرخت پناه بردن
tree بشکل درخت شدن
tree درتنگنا قرا ردادن
tree شاخسار
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
threaded tree درخت پیچ دار
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
summer tree شاه تیر
summer tree حمال
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
summer tree تیرسردر
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
the pith of a tree مغز درخت
the root of a tree ریشه درخت
strawberry tree توت فرنگی درختی
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
sorrel tree درخت ترشک
to prune a tree درختی را آراستن
to lop a tree درختی را آراستن
spanning tree درخت پوشا
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
spanning tree زیرگرافی از یک گراف
spindle tree اونموس
sorrel tree ترشک درختی
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
tree-lined درختکارینشده
tree trunk ساقهاصلیدرخت
tree pruner درختآرا
tree frog قورباغهدرختی
ornamental tree درختتزئینی
gum tree درخت صمغ
unordered tree درخت نامرتب
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
the foot of the tree پای درخت
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
oak tree درخت بلوط
Deciduous tree درخت برگریز
Coniferous tree درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
lemon tree درخت لیمو
date tree درخت خرما
tree traversal تقاطع درختی
tree surgery تشریح علمی درخت
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
pulm tree درخت نارگیل
tree house خانه بالای درخت
tree farm خزانه درخت
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
tree diagram نمودار درخت
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to shin up a tree از درختی بالارفتن
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
walnut tree درخت گردو
tree structure ساختاردرختی
tree structure ساختار درخت
tree structure ساخت درختی
tree sort مرتب کردن درختی
tree planting درختکاری
tree of heaven درخت عرعر
tree network شبکه درختی
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
smoke tree بوته سماق
bean tree درخت خرنوب
crown tree شمع
apple tree درخت سیب
ebony tree خرماندو
decision tree مسیر تصمیم گیری
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree درخت تصمیم
dragon tree درخت خون سیاووشان
fig tree درخت انجیر
fir tree درخت صنوبر
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
gallows tree چوبه دار
gender tree شجره نامه
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
almond tree درخت بادام
genealogical tree شجره نامه
genealogical tree نسب نامه
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
cross tree رابط عرضی دکلها
cornel tree درخت زغال اخته
binary tree درخت دودویی
binary tree درخت دودوئی
plane tree درخت چنار
barren tree درخت بی میوه
balsam tree درخت بلسان
china tree زیتون تلخ
china tree شالسنجان
boot tree قالب چکمه یا پوتین
box tree درخت شمشاد
chaste tree دل اشوب
chaste tree فلفل بری
cherry tree درخت گیلاس
chocolate tree درخت کاکائو
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
clothes tree چوب لباسی
axle tree میله میان دو چرخ
coffee tree درخت قهوه
hat tree کلاه اویز
ordered tree درخت مرتب شده
parse tree درخت تجزیه
clothes tree چنگک لباس
family tree شجره
mulberry tree درخت توت
family tree نسب نامه
family tree شجره نامه
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
peach tree درخت هلو
pear tree درخت گلابی
shoe tree قالب کفش
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
roof tree کش دیرک افقی چادر
roof tree کش بالای شیروانی
ridge tree کش بالای شیروانی
plum tree درخت گوجه
plum tree درخت الو
planer tree درخت ازاد
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
mastic tree درخت چاتلنغوش
he is up a gum tree کاردبه استخوانش رسیده است
locus tree درخت اقاقیا
judas tree درخت ارغوان
in the green tree بخت سبز
in the green tree خوشبخت
in the green tree سرسبز
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
agriot tree چوب چپق
locus tree درخت خرنوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com