Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
sales agent
نماینده فروش
Other Matches
sales
فروشی
sales
{pl}
حجم معاملات
to further sales
فروش را بالا بردن
sales
{pl}
مقدار فروش
sales
فروش
[اقتصاد]
sales d.
دفتر فروش روزنامه
sales
{pl}
حجم فروش
sales
فروش
sales
حراج
sales
مربوط به فروش
sales
{pl}
گردش معاملات
sales
جنس فروشی فروش
sales
برای فروش حراجی
sales contract
قرارداد فروش
sales department
قسمت فروش
sales department
بخش فروش
sales expectations
فروش مورد انتظار
sales figure
ارقام فروش
sales man
فروشنده
sales for the account
فروش نسیه
sales for the account
فروش مدت دار
sales man
فروشنده سیار
sales force
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sales man
ویزیتور
sales forecasting
پیش بینی فروش
sales force
فروشندگان
sales check
صورت فروش
forward sales
فروش سلف
forward sales
فروش کالاجهت تحویل در اینده
forward sales
پیش فروش
contract of sales
قرارداد فروش
peak sales
نقطه اوج فروش
retail sales
خرده فروشی
sales accounting
حسابداری فروش
sales analysis
تحلیل فروش
sales area
بازار فروش
sales area
حیطه فروش
after sales service
سرویس
after sales service
سرویس خدماتی
cost of sales
قیمت تمام شده کالای فروش رفته
sales manager
مدیر فروش
sales promotion
تبلیغ فروش
tie in sales
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
tie in sales
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
sales clerk
فروشنده
sales clerks
فروشنده
clearance sales
فروش به منظور تصفیه حراج
volume of sales
حجم فروش
sales talk
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
volume of sales
حجم معاملات
sales woman
فروشنده زن
sales tax
مالیات بر فروش
sales promotion
تبلیغ جهت فروش
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
sales register
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
sales representative
نماینده فروش
sales represntative
نمایندگی فروش
volume of sales
گردش معاملات
sales tax
مالیات بر فروش کالا
sales tax
مالیات فروش
volume of sales
مقدار فروش
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
general sales tax
مالیات عمومی بر فروش
general sales taxes
مالیات بر مصرف کلی وجزیی
sales forecasting model
مدل پیش فروش
technical sales and distribution
فروش فناوری و پخش
option of sales unfulfilled in part
خیار تبعض صفقه
agent
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent
ارگان
agent
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent
عامل اطلاعاتی
agent
نماینده عامل شیمیایی خرج
agent
عنصر
agent
ماده
agent
واسطه
agent
وکیل
agent
برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent
فرستنده
agent
پیشکار
agent
نماینده
agent
گماشته وکیل
agent
مامور
agent
عامل
agent
کاگزار
agent
واسطه عامل
addition agent
ماده افزودنی
double agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
acidulating agent
اسیدی کننده
acylating agent
عامل اسیل دار کننده
action agent
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
toxic agent
عامل شیمیایی سمی
acidulating agent
ماده اسیدی کننده
acetylizing agent
عامل استیل دار کننده
accelerating agent
کاتالیزور
accelerating agent
ماده تسریع کننده
absorbing agent
عامل جذب
travel agent
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent
سفر ارا
travel agent
سفرچین
acetylating agent
عامل استیل دار کننده
addition agent
عامل افزودنی
resolving agent
عامل تفکیک کننده
releasing agent
عامل رهاکننده
reducing agent
عامل کاهنده
psychochemical agent
گاز عصبی
psychochemical agent
عامل عصبی
psychoactive agent
ماده روانگردان
proxy agent
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
press agent
مامور اگهی و تبلیغ
precipating agent
عامل رسوب دهنده
agent representative
عامل
agent officer
افسر عامل پرداخت
adhesion agent
مایه چسب افزا
adhesion agent
ماده تشدیدکننده خواص
adhesion agent
چاشنی چسب افزا
adhesion agent
عامل چسبندگی
aerating agent
هوادهنده
aerating agent
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
agent de change
دلال ارزی
agent net
شبکه اطلاعاتی
oxidizing agent
عامل اکسنده
scholastic agent
دلال تدریس
vesicant agent
گاز تاول زا
cooling agent
عامل سرد کننده
vomiting agent
گازاستفراغ اور
vomiting agent
عامل تهوع اور
wetting agent
ماده خیس کننده
wetting agent
عامل خیس کننده
secret agent
مامور مخفی
secret agent
جاسوس
estate agent
فروشندهزمینوملک
publicity agent
نمایندهافکارعمومی
stripping agent
ماده رنگ بر
stripping agent
رنگ زدا
washing agent
مواد شوینده
vesicant agent
عامل شیمیایی تاول زا
undercover agent
کارآگاه مخففی
undercover agent
مامورتحقیق مخففی
free agent
بازیگر بدون قرارداد
universal agent
وکیل مطلق الوکاله
universal agent
وکیل تام الاختیار
toxic agent
گاز سمی
scholastic agent
شاگرد پیدا کن
sequestering agent
عامل کمپلکس دهنده
sequestering agent
عامل منزوی کننده
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
shipping agent
شرکت حمل
shipping agent
موسسه حمل کالا
shipping agent
اژانس حمل
shipping agent
نماینده شرکت کشتیرانی
smoke agent
عامل شیمیایی دودانگیز
smoke agent
ماده دودانگیز
sole agent
نماینده انحصاری
sole agent
نماینده منحصر بفرد
special agent
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
stripping agent
عامل رنگ گیر
thickening agent
عامل غلیظ کننده
toxic agent
ماده سمی
agent provocateur
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
drying agent
خشک کننده
cyanogen agent
عامل سیانید
customs agent
نماینده گمرکی
customs agent
واسطه کارهای گمرکی
customs agent
کارگزار گمرک
customs agent
واسطه گمرک
curing agent
سختگر
counter agent
عامل خنثی کننده
antiplant agent
عامل ضد رویش گیاهان
biological agent
عامل میکربی
biological agent
عامل زیستی
cyanogen agent
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
defoamer agent
کف زدای
defoliating agent
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
dispersing agent
عامل پاشنده
emulsifying agent
عامل امولسیون کننده
diplomatic agent
وزیرمختار کاردار
diplomatic agent
سفیر
diplomatic agent
مامور سیاسی
developer agent
ماده فهور
developer agent
عامل فهور
detonating agent
عامل منفجر کننده
demasking agent
عامل عریانساز
degreasing agent
عامل پاک کننده روغن
consular agent
نماینده کنسولی
consular agent
قائم مقام کنسول
consular agent
نایب کنسول
chemical agent
ماده شیمیایی
chemical agent
عامل شیمیایی
chelating agent
عامل کی لیت ساز
catalytic agent
عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
casualty agent
عامل ایجاد تلفات و ضایعات
blowing agent
عامل پف کننده
blood agent
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
blood agent
مدت پرواز
blister agent
گاز تاول زا
blister agent
عامل تاول زا
chlorinating agent
عامل کلردار کننده
choking agent
عامل خفه کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com