Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 169 (9 milliseconds)
English	Persian
saturated soil paste	خمیر خاک اشباع
Other Matches
saturated	سیر شده
saturated	اشباع
saturated	مشبع
saturated	اشباع شده
saturated fats	چربی اشباع شده
saturated ground	زمین سیراب
saturated hydrocarbon	هیدروکربن سیر شده
saturated ground	خاک سیر اب
saturated air	هوای اشباع شده
saturated body	بخار مشبع
saturated colour	رنگهای روشن
saturated colour	که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
saturated compound	ترکیب سیر شده
saturated zone	منطقه اشباع
saturated vapour	بخار سیر شده
saturated transistor	ترانزیستور اشباع شده
saturated solution	محلول سیر شده
saturated fat	چربی اشباع شده
paste	عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
paste	درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
paste	الصاق
paste	گل یاخمیر
paste	درج وصله
paste	سر هم کردن سرهم بندی کردن
paste	وصله کردن
paste	چسباندن
paste	سریش
paste	خمیر
paste	چسب
paste	نوعی شیرینی چسباندن
paste	چسب زدن به خمیر زدن
Paste Special	در یک متن
Paste Special	درج یک شی خاص
paste board	کارت
paste board	مقوا
lime paste	چسب اهک
lime paste	خمیر اهک
lime paste	اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
library paste	چسب نشاستهای
library paste	نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
puff paste	خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
puff paste	خمیر پف دار
puff paste	نان شیرینی پف کردن
puff paste	پفک
puff paste	خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
scissors and paste	تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
thieving paste	مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
to paste something with paper	کاغذ روی چیزی چسباندن
to paste up a playbill	اگهی نمایش بدیوارزدن
puff paste	خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
puff paste	خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff paste	ادم پفکی
puff paste	ادم توخالی
foundation paste	شفته
cement paste	خمیر سیمان
cut and paste	عمل گرفتن بخشی از متن یا داده از یک نقظه و درج در آن چیز دیگر
cut and paste	بریدن و چسباندن
aluminum paste	تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
tooth paste	خمیر دندان
live copy paste	کپی الصاق مستقیم
paste wood filler	بتونه چوب
soil	خاک
soil	سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soil	کشور
soil	کف
soil	خاکی کردن
soil	چرک شدن
soil	کثیف کردن
soil	خاک زمین
soil	لکه دارکردن
soil	زمین
soil	الودن
soil morphology	شکل فاهری خاک
soil moisture	رطوبت خاک
soil pipe	لوله فاضل اب مستراح
soil mechanics	مکانیک خاک
soil conservation	حفافت خاک
soil improvement	بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
soil mechanism	مکانیک خاک
soil for filling up	خاک برای خاکریزی
soil examination	بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
soil erosion	فرسایش خاک
soil creep	خزیدن خاک
soil conservation	مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی
soil consistence	پایداری خاک
soil consolidation	متراکم کردن خاک
soil creep	زمین خزه
soil profile	مقطع خاک
soil profile	پروفیل خاک
soil separates	اجزاء بافت خاک
texture of soil	بافت خاک
top soil	خاک سطحی
truncated soil	خاک رو رفته
vegetable soil	خاک زراعتی
vegetable soil	خاک کشاورزی
vegetable soil	خانه باغی
to till the soil	زمین را کشت کردن
one's native soil	میهن زمین
bad soil	خاک سست
surface soil	خاک سطحی
surface soil	خاک رویی
soil species	نوع خاک
soil species	نوع زمین
soil sterilization	سترون کردن خاک
soil strain	فشار زمین
soil structure	ساختمان خاک
soil texture	بافت خاک
soil transport	جابجا کردن خاک
soil transport	حمل خاک
soil type	تیپ خاک
soil type	نوع خاک
stabilized soil	خاک تقویت شده یا تحکیم شده
soil horizon	لایه خاک
foundation soil	پی ریزی ساختمان
neutral soil	خاک خنثی
neutral soil	خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
night soil	کثافات مبال
night soil	برازی مستراح
non cohesive soil	خاکی که فاقد چسبندگی باشد
organic soil	خاک الی
original soil	خاک بکر
cohesionless soil	خاک بدون چسبندگی
cohesion of soil	چسبندگی خاک
classification of soil	طبقه بندی خاک
mud soil	لجنزار
mature soil	خاک تکامل یافته
examination of the soil	ازمایش خاک
foundation soil	شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
hard soil	زمین سفت
soil pressure	رانش خاک
hard soil	رویه محکم
heavy soil	خاک سنگین
immature soil	خاک جوان
cohesive soil	زمین چسبناک
cohesive soil	خاک چسبناک
living soil	خاک زنده
loose soil	خاک خشک و نچسبیده
f.soil or land	خاک یازمین حاصلخیز
saline soil	خاک شور
bog soil	خاک مردابی
bad soil	خاک نامناسب
secondary soil	خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
sandy soil	زمین ماسه زار
sandy soil	زمین ماسهای
bad soil	زمین سست
aeolian soil	خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
hard soil	خاک سفت
activity of soil	فعالیت خاک
calareous soil	خاک اهکی
soil additives	کود
soil class	طبقه بندی خاک
polygonal soil	زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
productive soil	خاک باراور
productive soil	خاک حاصلخیز
night soil	سواد
puddled soil	خاک تراوش ناپذیر
soil cement	خاک سیمان
caly soil	خاک رس
acid soil	خاک اسیدی
soil cement lining	پوشش با خاک و سیمان
soil and waste stack	کیسهخاکوفضولات
plants indigenous to that soil	هستند
soil shear strength	قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
soil resistivity test	ازمودن زنگزدگی فلز
soil saving dam	سد محافظ خاک
plants indigenous to that soil	بومی ان خاک
daily range of soil temperature	دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
unified soil classification system (uscs	نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com