English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (4 milliseconds)
English Persian
scenery lift چشماندازآسانسور
Other Matches
scenery چشم انداز
scenery صحنه سازی
scenery منظره
scenery storage چشماندازانبار
lift well چاه بالابر
to get a lift with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
lift well چاه اسانسور
lift-off تخلیه کشتی توسط جرثقیل
lift-off جدا شدن یک هواپیما یا هررسانگر دیگر از زمین یا ازرسانگر مادر
lift رفع کردن
lift برداشتن
lift بالابر
useful lift اختلاف بین وزن ثابت ایروستات و وزن کل
lift off جهش اولیه موشک یا گلوله هنگام شروع پرتاب جدا شدن از سکو
lift on بارگیری کشتی توسط جرثقیل
Where is the lift? آسانسور کجاست؟
lift آسانسور
lift off بلند شدن هواپیما یا موشک
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to get a lift from somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
lift بالا بردن
lift بلند کردن
lift مقدورات هوایی
lift پیشرفت
lift فرفیت
lift حمل و نقل هوایی
lift حمل کردن
lift اسانسور
lift جر ثقیل بالا بر
lift بالارو
lift ترفیع اسانسور
lift سرقت ترقی
lift دزدی
lift یک وهله بلندکردن بار
lift بالابری
lift مرتفع بنظرامدن بلندی
lift بالارفتن
lift سرقت کردن
lift بار زدن
lift برا
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift از جاکندن
lift بالارو دامنه بالابری
lift بالا دادن
lift بلند کردن شریک رقص اززمین
lift بالابردن
lift دزدیدن
lift وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lift جرثقیل
ti lift one's head نیرو گرفتن
to lift one's hand دست به سوگند برداشتن
suction lift بلندی مکش
to give one a lift کسیرا پیش خود سوار کردن وقسمتی از راه بردن
to lift up one's hand دست بدعا برداشتن
to lift up one's heel لگد زدن
to lift up one's horn جاه طلب بودن
to lift one's hand سوگند خوردن
t bar lift تله اسکی دونفره یا کلنگی
poma lift تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر
opportune lift فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
olympic lift کنده یک چاک
shoe lift پاشنه کش
olympic lift بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
lift wire سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
static lift برای استاتیک
suction lift ارتفاع مکش
suction lift ارتفاع نظیر مکش در پمپ
topping lift مهار بالایی
to lift up one's horn مغرور بودن
top lift طبقه زیرین پاشنه پا
lift [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
to offer somebody a lift به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to give somebody a lift کسی را سوار کردن
to give somebody a lift به کسی سواری دادن
lift a blockade محاصره را پایان دادن
You can lift the piano alone. تنهائی نمی توانی پیانو رابلند کنی
Lift up the table. سرمیز رابلند کن
topping lift طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
total lift برای کل
translational lift برای انتقالی
valve lift کل حرکت خطی سوپاپ لایهای
lift arm دستهبالابر
lift bridge پلبالارو
lift cord طناببالابر
to not lift a finger <idiom> اصلا هیچ کاری نکردن
lift span پلبالارو
face lift عملجراحیکشیدنپوستصورت
to not lift a finger <idiom> دست به سیاه و سفید نزدن [اصطلاح]
dynamic lift برای دینامیکی
amphibious lift حمل ونقل اب خاکی
amphibious lift ترابری اب و خاکی
jet lift استفاده از تراست موتورجت
lift axis محور برا
lift coefficient ضریب برا
airborne lift بار هوابرد
j bar lift تله اسکی میلهای دونفره
lift control کنترل اسانسور
lift cruise توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
lift engine توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
lift curve منحنی برا
airborne lift تناژیکان هوابرد
dead lift کوشش بیهوده
hydraulic lift بلند کردن اب به نیروی اب
dissymmetry of lift ناهم اندزگی برا
economic lift عمر قانونی وسیله
economic lift عمرقانونی
false lift برای کاذب
heavy lift حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
derrick lift کشیدن وزنه به روی سینه باپاهای راست
deal lift بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
center of lift مرکز برا
back lift حرکت چوب کریکت به عقب پیش از ضربه
asymmetrical lift برای نامتقارن
assault lift حمل و نقل هوایی هجومی
assault lift ترابری هجومی
lift dumper کاهنده برا
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
lift the ban on رفع توقیف کردن
lift the seizure رفع توقیف
air lift دستگاه ابکش با هوای فشرده
lift thrust نسبت برا به تراست
lift truck خودرو دارای جرثقیل
lift truck لیفتراک
ski lift تله اسکی
ski lift تخت روان
lift valve سوپاپ بالارونده
ski lift دستگاه حمل اسکی بازان ویاتماشاچیان به قله کوه تلسکی
lift van یخدان
lift van صندوقچه محکم
lift strut پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift shaft محور بالابر
lift pump تلمبه کششی
lift fire بلند کردن اتش
lift fire قطع کردن اتش از روی یک هدف
lift fire زیادکردن برد اسلحه
lift frequency تناوب حمل و نقل
lift frequency تعداددفعات حمل بار
lift helicopter هلی کوپتر باری
lift vector بردار برا
lift helicopter هلی کوپترحمل و نقل
lift pass پاس عمقی
to hitch a lift [ride] from somebody سواری شدن [در خودروی کسی]
ammunition lift capability فرفیت حمل ونقل مهمات
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
lift cord lock قفلطناببالابر
air lift pump پمپ حبابی
direct lift control کنترل مستقیم برا
[Could I] give you a lift? [colloquial] به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
vertical lift bridge پل بالارو
lift-arm cylinder سیلندردستهیبالابر
gas lift module مخزنمرتفعگاز
diesel lift engine موتوردیزلچپ
blade lift fan تیغهپروانهصعودی
lift drag ratio نسبت برا به پسا
lift is full of troubles زندگی را سراسر سختی است
slope of lift curve شیب منحنی برا
link lift vehicle حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
blade lift cylinder سیلندربالابرندهتیغه
high lift system سیستم برای زیاد
fork-lift truck نوعیوسیلهحرکتی
to lift a car by jack خودرویی را جک زدن
thumb a lift/ride <idiom> اتوزدن
lift a finger (hand) <idiom> کاری بکن ،کمک کردن
Please let me give you a lift (ride). اجازه بدهید سوارتان کنم
The elevator ( lift ) is out of order . آسانسور خراب است.
high lift configuration شکل برای زیاد
This stone wont lift. این سنگ از جایش بلند نمی شود ( تکان نمی خورد )
high lift device وسایل برای زیاد
To rais ( lift, remove ) an embargo. رفع محاصره کردن
leg lift and side roll کنده سرانبون
olympic lift and cross face گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
olympic lift and cross face کنده حصیر مال
lift-fan air inlet مدخلهوایهواکششچپ
leg ride and cross face olympic lift سگک وارو
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com