English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
scheduled service plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
Other Matches
scheduled plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
scheduled فرانما
scheduled جدول
scheduled صورت فهرست
scheduled ریز برنامه
scheduled برنامه زمان بندی فهرست
scheduled در برنامه منظورکردن
scheduled فهرست راهنمای قانون
scheduled ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled زمانبندی
non scheduled زمان بندی نشده
scheduled برنامه
scheduled برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled برنامه زمانی
scheduled برنامه زمان بندی
scheduled برنامه اجرائی
scheduled دربرنامه گذاردن
scheduled زمان بندی کردن
scheduled برنامه ریزی کردن
scheduled صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
scheduled target اماج طبق برنامه
scheduled fire اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
scheduled circuits خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
The conference is scheduled for bahman 20 . کنفرانس قرار است 20 بهمن تشکیل شود
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
to plane a way or down بارنده صاف کردن
plane افقی سطح افق افقی کردن
plane هواپیما
plane رنده کردن
plane صاف هواپیما
plane رویه هموار
plane رنده
plane سطح صاف
plane سطح هموار
plane سطح تراز مسطح
plane مسطح
plane با رنده صاف کردن
plane صاف مسطح
plane صاف کردن پرواز
plane جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane هموار
plane صفحه
plane سطح مستوی
z-plane صفحه مختلط [ریاضی]
jointing plane رنده بلند
jack plane رنده بزرگ
jointing plane رنده دستگاه
jack plane رنده درشت تراش
symmetry plane صفحه تقارن
jack plane رنده دستگاه
plane projection طرحمسطح
plane figure شکل مسطح
focal plane افق مار بر کانون عدسی
focal plane افق کانونی
focal plane صفحه کانونی
frontal plane سطح تاجی
glide plane سطح لغزش
grooving plane رنده کام کنی
tooth plane رنده دندانه دار
To board a plane. سوار هواپیما شدن
crystal plane سطح بلوری
crystal plane صفحه بلور
cutting plane صفحه برش
dado plane رنده کام کنی
rebate plane رنده کام کنی
datum plane سطح مبنای ارتفاع
datum plane افق مبنا
datum plane سطح مبنای اب دریا
grooving plane رنده شیار
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
incline plane سطح مایل
incline plane غفلت گاه
inclined plane سطح شیب دار
inclined plane سطح شیبدار
inclined plane سطح مورب
toothing plane رنده خشخاش
this line is p to that plane این خط نسبت به ان سطح عموداست
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
plane of incidence صفحه تابش
incidence plane صفحه تابش
hand plane رنده کردن دستی
diving plane پرهزیردریایی
horizontal plane صفحه افقی
horizontal plane صفحه عرضی
transverse plane صفحه افقی
transverse plane صفحه عرضی
toothing plane رنده خط گیری
image plane سطح تصویر
crystal plane سطح کریستالی
sea plane هواپیمایی دریایی
plane of symmetry سطح تقارن
plane of rotation سطح دوران
plane of reflection صفحه بازتاب
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of fire افق مسیرتیراندازی
plane of fire سطح تیر
plane of departure سطح قائم تیر
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
plane of bending صفحه خمش
plane of asymmetry سطح مسیر لغزش انحرافی
plane of asymmetry سطح انحراف مسیر
plane of symmetry صفحه تقارن
plane polarized تابشهای الکترومگنتیک
plane table سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
sash plane رنده بغل
routing plane رنده کفرند
routing plane رنده تهرند
rolling plane صفحه غلطشی
reflection plane صفحه انعکاس
reflection plane صفحه بازتاب
rabbet plane رنده کام کنی
rabbet plane رنده دو راهه
polarization plane صفحه قطبش
plane wave موج مسطح
plane wave موج صفحهای
plane knife تیغه رنده
plane iron تیغه نجاری
plane iron تیغ رنده
smoothing plane رنده دو تیغ
oblique plane سطح مورب
objective plane افق هدف
objective plane سطح افق هدف
normal plane صفحه قائم
normal plane توزیع نرمال
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
moulding plane رنده ابزار
middle plane صفحه میانتار
stick plane رنده میله دار
stick plane رنده با تیغه گرد
smoothing plane رنده پرداخت
smooth with the plane رنده کردن
smooth plane رنده صاف کاری
plane guard ناو نجات
plane guard ناوگارد نجات
plane geometry هندسه مسطحه
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane as a pikestaff مانند آفتاب روشن
plane angle زاویه مستوی
sagittal plane صفحه سهمی
slant plane صفحه مسیر هدف
slip plane سطح لغزش
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
attack plane هواپیمای تک
passenger plane هواپیمای مسافربری
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
plane tree درخت چنار
battle plane هواپیمای جنگی
bedding plane بستره
air plane طیاره
chord plane صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
plane [Platanus] درخت چنار
adjustable plane رنده درجه دار
crossing plane سطح تقاطع
cross plane رنده کردن
core plane صفحه چنبره ها
complex plane صفحه مختلط [ریاضی]
cleavage plane سطح مرزی
What time does the plane take off? چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
compass plane رنده سینه
air plane هواپیما
inclined shear plane سطح برش مایل
The plane to ... departs at ... o'clock. هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
to miss a flight [plane] پرواز [خود] را از دست دادن
focal plane shutter صفحهروم دریچهعدسی
plane of mirror symmetry صفحه تقارن اینهای
to bring to the same plane [height] به یک صفحه [بلندی] آوردن
backing iron of plane پشت تیغ
negative photo plane افق شیشه عکاسی
negative photo plane سطح افق شیشه عکس
plane polarized light نور قطبیده مسطح
body of carpenter's plane کوله رنده نجاری
european type plane رنده فرنگی
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
mirror plane of symmetry صفحه تقارن اینهای
plane table map نقشه مسطحه عوارض نما
plane sinusoidal wave موج سینوسی صفحهای
high focal plane buoy ارتفاعکانونیپروانهراهنمایشناور
service استخدام
self service با انتخاب ازاد
service بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
self service تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self service کمک بوسیله خود شخص
self service خود زاوری
self service خود یاوری
self service ازاد
self-service ازاد
one's service خدمت یکسره
on service سر کار
self-service تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self-service با انتخاب ازاد
on service سر خدمت
self-service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service کمک بوسیله خود شخص
self-service خود یاوری
self-service خود زاوری
service خدمت
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com