English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school figures حرکات اسب
Other Matches
figures شکل
figures رقم
figures نگاره
figures هیکل
figures پیکره تندیس
figures نقش
figures نقش رقم
figures پیکر
figures شمردن
figures حساب کردن
figures تصویرکردن
figures کشیدن
figures عدد
figures شخص
His figures were way off (out). ارقامش (حسابش )بکلی پرت بود
figures صورت
figures شماره چاپ شده
the above figures ارقام بالا
figures مجسم کردن
the above figures برتر
the above figures بالاتر
figures آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
to e. figures upon astone صورت هایی بر سنگ نقش کردن
mother figures مادر- نماد
double figures امتیاز دو رقمی
similar figures اشکال همانندیا متشابه
reversible figures شکلهای بازگشت پذیر
figures of speech صنایع بدیعی
to i. any thing with figures یا صحههای صورتی به چیزی زدن
inferior figures حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
trade figures میزانوارداتوصادراتیککشور
father figures پدر- نماد
figures shift مبدله ارقام
geometrical figures اشکال هندسی
gottschaldt's figures شکلهای گوتشالت
embedded figures test ازمون شکلهای نهفته
documented plan figures ارقام مستند برنامه
hidden figures test ازمون شکلهای نهفته
sound [arguments, data, figures] <adj.> درست [بی عیب ] [سالم ] [استدلال . داده ها . اعداد]
to go to school باموزشگاه رفتن
first school پایهدبسبان
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
school دانشکده
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school درس خواندن
go to school خواننده میله نوری
school تربیب کردن
school مرکز اموزش نظامی
school تربیت اسب
school مکتب
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school تحصیل در مدرسه
school تادیب یا تربیت کردن
school رام کردن وعادت دادن
school گروه پرندگان
school گروه
school جماعت
school جماعت همفکر
school دسته
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school مکتب علمی یافلسفی
school تدریس درمدرسه
school مکتب نحله
school اموزشگاه
school دسته ماهی
school دبیرستان
the school is out مدرسه تعطیل است
school مدرسه
school مکتب دبستان
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
theological school مدرسه علوم دینی
school miss دخترکم رو یانا ازموده
school truancy مدرسه گریزی
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school mate هم شاگردی
to leave school ترک تحصیل کردن
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
training school اموزشگاه حرفهای
school pence پول هفتگی اموزشگاه
technical school هنرستان دبیرستان فنی
secondery school دبیرستان
secondery school مدرسه متوسطه
school teacher اموزگار
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
special school اموزشگاه استثنایی
school report گزارش اموزشگاه
school readiness امادگی ورود به مدرسه
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
school year سال تحصیلی
technical school اموزشگاه فنی
technical school مدرسه فنی
school phobia مدرسه هراسی
training school کاراموزگاه
vienna school مکتب وین
vocational school اموزشگاه حرفهای
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
school shooting تیراندازی در مدرسه
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
The last school day. آخرین روز مدرسه
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
school friend دوستمدرسهای
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school آموزشگاهرانندگی
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
zurich school مکتب زوریخ
day school مدرسهی روزانه
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
pre-school مهدکودک
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age سن آغاز تحصیل
school age سن مدرسه
school age سالهای تحصیل
Sunday School مدرسهی یکشنبه
school zone قلمرومدرسه
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
maternal school کودکستان
foundation school اموزشگاه موقوف
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
banking school مکتب بانکداری
austrian school مکتب اتریشی
austrian school یزر و بوهم باورک
association school مکتب تداعی
middle school دبیرستان
grammar school مدرسه ابتدایی
hedge school اموزشگاه پست
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school مکتب منچستر
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school مکتب لایپزیک
school of law دانشکده حقوق
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
grade school مدرسه ابتدایی
summer school کلاس تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
nursery school کودکستان
infant school کودکستان
primary school دبستان
elementary school دبستان
high school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school دبیرستان
junior school دوره اول دبیرستان
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
preparatory school اموزشگاه امادگی
private school اموزشگاه خصوصی
private school مدرسه ملی
trade school مدرسه حرفهای
night school اموزشگاه شبانه
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
comprehensive school اموزشگاه جامع
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
school mate هم مدرسه
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
reform school دارالتادیب نوجوانان
roman school مکتب رفائیل
school drop out ترک تحصیل کرده
raphael school مکتب رفائیل
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
principal of a school مدیر اموزشگاه
salpetriere school مکتب سالپتریر
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
school center مرکز اموزش
school fellow هم شاگردی
school fellow هم مدرسه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school drop out افت تحصیلی
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine اموزگارالهیات
school divine طلبه
school counselor مشاور مدرسه
preliminary school مدرسه ابتدائی
parochial school اموزشگاه کلیسایی
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
nancy school مکتب نانسی
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
normal school دانش سرا
normal school دارالمعلمین
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com