Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
school teacher
اموزگار
Other Matches
Farzaneh was considered an excellent teacher.
[ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.]
فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
teacher
دبیر
teacher
معلم مربی
teacher
اموختار
teacher
اموزگار
teacher
مدرس
teacher's college
دانش سرا
student teacher
شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
teacher's pet
نورچشمی معلم
teacher training
تربیت معلم
attack teacher
وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
Hello Hbib This is our teacher Her nam is
فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
visiting teacher
معلم سرخانه
teacher's college
دارالمعلمین
head teacher
معلممدرسه
student teacher
کارورز معلمی
supply teacher
معلمکمکی
teacher efficiency
کارامدی معلم
parent-teacher association
انجمناولیاومربیان
teacher made test
ازمون معلم ساخته
the math teacher-turned-model
آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
to go to school
باموزشگاه رفتن
to go to school
درس خواندن
first school
پایهدبسبان
school
مدرسه
first school
-مخصوصبچههایبین5تا9سال
to go to school to
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
go to school
خواننده میله نوری
the school is out
مدرسه تعطیل است
school
بمدرسه فرستادن درس دادن
school
دبیرستان
school
تحصیل در مدرسه
school
تدریس درمدرسه
school
تربیب کردن
school
گروه پرندگان
school
دسته ماهی
school
گروه
school
مکتب علمی یافلسفی
school
جماعت
school
مکتب نحله
school
دانشکده
school
مرکز اموزش نظامی
school
اموزشگاه
school
جماعت همفکر
school
مکتب دبستان
school
رام کردن وعادت دادن
school
تادیب یا تربیت کردن
school
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school
مکتب
school
تربیت اسب
school
دسته
to leave school
ازتحصیل دست کشیدن
theological school
مدرسه علوم دینی
to leave school
ترک تحصیل کردن
vienna school
مکتب وین
to leave school
ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
vocational school
اموزشگاه حرفهای
training school
کاراموزگاه
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
technical school
مدرسه فنی
technical school
اموزشگاه فنی
school pence
پول هفتگی اموزشگاه
school phobia
مدرسه هراسی
school psychologist
روانشناس اموزشگاهی
school psychology
روانشناسی اموزشگاهی
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
school of tecnology
مدرسه عالی فنی
school report
گزارش اموزشگاه
school slang
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school truancy
مدرسه گریزی
school year
سال تحصیلی
secondery school
دبیرستان
secondery school
مدرسه متوسطه
special school
اموزشگاه استثنایی
training school
اموزشگاه حرفهای
school of jurisprudence
مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
wurzburg school
مکتب وورتسبورگ
The last school day.
آخرین روز مدرسه
Since I left school.
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school .
باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
to be moved to another school
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting
تیراندازی در مدرسه
school-leaver
کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
school friend
دوستمدرسهای
graduate school
دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
zurich school
مکتب زوریخ
day school
مدرسهی روزانه
day school
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie
سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school
شیرخوارگاه
pre-school
وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school
پیش دبستانی
prep school
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age
سن آغاز تحصیل
school age
سن مدرسه
school age
سالهای تحصیل
Sunday School
مدرسهی یکشنبه
school zone
قلمرومدرسه
business school
مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school
آموزشگاهرانندگی
pre-school
مهدکودک
school neurosis
روان رنجوری اموزشگاهی
mathematical school
مکتب ریاضی
hedge school
اموزشگاه پست
foundation school
اموزشگاه موقوف
finshing school
مدرسه تکمیلی دختران
banking school
مکتب بانکداری
austrian school
مکتب اتریشی
austrian school
یزر و بوهم باورک
association school
مکتب تداعی
grammar school
مدرسه ابتدایی
hedge school
مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
kailyard school
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
maternal school
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school
کودکستان
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school
مکتب منچستر
liberal school
مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school
مکتب لایپزیک
school of law
دانشکده حقوق
grade school
مدرسه ابتدایی
summer school
کلاس تابستانی
summer school
مدرسه تابستانی
primary school
دبستان
elementary school
دبستان
high school
دبیرستان
high school
مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school
دبیرستان
junior school
دوره اول دبیرستان
middle school
دبیرستان
comprehensive school
اموزشگاه جامع
infant school
کودکستان
nursery school
کودکستان
nursery school
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school
اموزشگاه امادگی
private school
اموزشگاه خصوصی
private school
مدرسه ملی
trade school
مدرسه حرفهای
night school
اموزشگاه شبانه
boarding school
اموزشگاه شبانه روزی
finishing school
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
school figures
حرکات اسب
school counselor
مشاور مدرسه
school center
مرکز اموزش
salpetriere school
مکتب سالپتریر
resident school
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
reform school
مدرسه تهذیب اخلاقی
reform school
دارالتادیب نوجوانان
school fee
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
raphael school
مکتب رفائیل
ragged school
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
school miss
دخترکم رو یانا ازموده
school divine
طلبه
school figures
مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate
هم شاگردی
school mate
هم مدرسه
school fellow
هم شاگردی
school fellow
هم مدرسه
school drop out
افت تحصیلی
school drop out
ترک تحصیل کرده
school doctor
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine
اموزگارالهیات
principal of a school
مدیر اموزشگاه
one of the sunni school
شافعی مذهب شافعی
one of the sunni school
Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
normal school
دارالمعلمین
normal school
دانش سرا
orthodox school
مکتب کلاسیک
nongraded school
اموزشگاه بی دانشپایه
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
neoclassical school
مکتب نئوکلاسیک
orthodox school
مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
nancy school
مکتب نانسی
parochial school
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
roman school
مکتب رفائیل
preliminary school
مدرسه ابتدائی
monetary school
مکتب پولی
parochial school
اموزشگاه کلیسایی
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
The boy is fresh from school.
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
marginal utility school
قرار داد
junior high school
دبیرستان مقدماتی
school of hard knocks
<idiom>
تجربه عادی از زندگی
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
parnassian school of poets
شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
school age children
کودکان واجب التعلیم
go to the school of hard knocks
<idiom>
نخوانده ملا شدن
go to the school of hard knocks
<idiom>
در کوچه و بازار یاد گرفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com