English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
scrap book مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
Other Matches
scrap ضایعات
scrap ماشین الات اوراق
scrap اشغال
scrap جنگ
scrap نزاع اوراق کردن
scrap خرده اوراق کردن
scrap دورانداختن
scrap تراشیدن
scrap افتادههای اهن اسقاط اهن
scrap قراضه اهن
scrap ته مانده
scrap اوراق دورانداختن
scrap value ارزش اسقاطی
scrap قراضه
scrap پاره
scrap تکه
scrap عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap iron اهن قراضه
scrap heap انبار کالای قراضه
scrap-heap انبار کالای قراضه
not a scrap is left ذرهای باقی نمانده است
scrap iron اهن پاره
It is only a scrap of paper . یک تیکه ورق پاره است
counter-scrap دیوار
cast iron scrap اهن قراضه
scrap heap policy رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
grey iron scrap قراضه اهن خاکستری
pig iron scrap process فرایند قراضه اهن خام
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
very many book کتابهای خیلی زیاد
that is my book کتاب من است
book بداخلاق
that book این کتاب
the book is out of p کتاب تمام شده است
by the book ازروی کتاب
book value ارزش دفتری
book value ارزش ثبت شده در دفتر
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book one جلد نخستین
book one کتاب نخست
that book ان کتاب
your book کتاب شما
here is my book اینست کتاب من
this book is yours این کتاب مال شما ست
that is my book این
to d. into a book نگاه مختصر بکتابی کردن
the a of a book خوانندگان کتابی
it was a p to another book مقدمه کتاب دیگربود
with out book برون سند کتابی ازبر
i will t. you for the book شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
you are welcome to my book بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
your book کتابتان
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book کتاب من اینها
by the book کتابی
book شماره بازیگرخطاکار
book ثبت کردن
to book something چیزی را سفارش دادن
to book something چیزی را رزرو کردن
book فصل یاقسمتی از کتاب
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book دفتر
book رزرو کردن توقیف کردن
book کتاب
book value بهای دفتری
book درکتاب یادفترثبت کردن
book مجلد دفتر
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
to gut a book جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to subscribe for a book پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
white book کتاب سفید
what is this book worth? این کتاب چقدر ارزش دارد
edition [ed.] [of a book] ویرایش [کتابی]
white book ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
book a seat جا رزرو کردن
tou book لباس تکواندو
woman of the book کتابیه
word book کتاب لغت
have one's nose in a book <idiom> کرم کتاب خوانی داشتن
edition [ed.] [of a book] چاپ [کتابی]
to bind a book صحافی کردن یک کتاب
thank tou for that book متشکرم
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
text book رساله
text book کتاب اصلی دریک موضوع
text book کتاب درسی
telephnone book دفتر تلفن
service book کتب مذهبی
waste book دفتر باطله
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
the book is my property کتاب مال من است
to consult a book از کتاب فال گرفتن
to bring to book حساب پس گرفتن
to bring to book بازخواست کردن از
time book دفتر ثبت ساعات کار
telephone book دفتر تلفن
the book is print کتاب برای فروش موجودایت
the book is print کتاب زیر چاپ است
when reading a book در حال خواندن کتابی
service book کتب دعا
year book سالنامه
book keeping حسابداری [حسابداری]
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book کتابقانون
rent book کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book کتابمرجع
phrase book لغتنامهمسافرت
pension book برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book دفترچهمیهمانها
exercise book کتابتمرین
cookery book کتابآشپزی
To bind a book. کتابی را جلد کردن
She was reading the book to herself. کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
the forthcoming book کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
People of the Book پیروان کتاب مقدس [ دین]
throw the book at <idiom> شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book . لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
What is the title of the book ? عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book . از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
code book کتابرمزگشا
book token کارتخریدکتاب
log book دفتر رخدادهای روزانه
comic book کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book کتاب کاریکاتور
book plates برچسب کتاب
book plate برچسب کتاب
word book کتاب لغت
word book قاموس
word book فرهنگ لغات
word book لغت نامه
word book دیکشنری
have one's nose in a book <idiom> دائم سر توی کتاب داشتن
log book رخداد نگاشت
log book رخداد نامه
address book دفترچه تلفن
spine of the book تیرهپشتیکتاب
bound book کتابپربرگ
book of matches جعبهکبریت
book ends کتابنگهدار
appointment book دفترچهقرارملاقاتها
telephone book راهنمای تلفن
word book واژه نامه
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book کتاب راهنمای تلفن
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
run book دفتر رانش
gun book دفتریادداشت سوابق توپ
chap book کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
bring to book بازخواست کردن از
book review مقاله درباره کتاب
book review انتقاد از کتاب
book og kings سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings کتاب پادشاهان
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms مزامیر داود
book of psalms زبور حضرت داود
book of psalms زبور داود
book of proverbs کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account دفترحساب
check book کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
cheque book دفترچه چک
gun book دفترچه خدمت توپ
guide book راهنمای مسافران
guide book کتاب راهنما
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book قوطی مگس ساختگی
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book دفتر روزنامه
copy book دفتر کپیه
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
bell book دفتر ثبت دستورات موتور
class book کتاب کلاسی
cheque book دسته چک
book of account دفتر روزنامه
book of account دفتر کل
book move حرکت کتابی شطرنج
blank book دفترسفید
black book کتاب سیاه
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book دفتر بروات
bell book دفتر موتورخانه
account book دفتر حساب
accession book فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book قوانین موضوعه
statute book کتاب قانون
statute book کتاب نظامنامه
prayer book دعانامه
prayer book نماز نامه
blank book کتابچه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com