Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
scroll case
قسمتطومار
Other Matches
scroll
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scroll
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scroll
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scroll
متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scroll
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
مرور کردن
scroll saw
اره منبت کاری
C-scroll
[پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
scroll
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scroll
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scroll
کلیدی
scroll
ثبت کردن
scroll
کتیبه نوشتن
scroll
طومارنوشتن
scroll
نوشته یافهرست طولانی
scroll
طومار
scroll
پیچک
roll scroll
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
scroll bone
استخوان فرفرهای
scroll foot
پایه پیچکی
scroll lock key
کلید Lock Scroll
in that case
دراینصورت
in case
برای احتیاط
in case
چنانچه مبادا
in case
در صورتیکه
in case
هرگاه
in any case
درهر حال
case of need
مباشر
in case of need
عنداللزوم
as the case may be
تاچه مورد باشد
as the case may be
بسته بمورد
in that case
<adv.>
دراینصورت
in that case
حال که چنین است
in this p case
دراین موردبخصوص
just in case
برای مطمئن بودن
case
پوشه
in that case
<adv.>
بعد
in that case
<adv.>
سپس
in that case
<adv.>
پس
case
حرف بزرگ یا حرف معمولی
[فناوری چاپ]
as may be the case
<adv.>
بطور امکان پذیر
just in case
احتیاطا
in no case
به هیچ دلیل
Such is not the case . That is not so.
اینطور نیست
such being the case
حال که چنین است دراینصورت
that is not the case
مطلب چنین نیست
use case
مجموعه ای از رویدادها
In that case he is right.
د رآنصورت حق با اوست
As the case may be .
برحسب مورد( آن)
in case
<idiom>
برطبق
in no case
به هیچ وجه
in no case
به هیچ صورت
in no case
اصلا
as may be the case
<adv.>
احتمالی
case
محاکمه
case
وضع
case
موضوع حالت
case
غلاف پرچم
case
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
case
پرتزیر
case
مسئله
case
جعبه
case
مورد
case
مورد غلاف
case
پوشاندن
case
فرف محفظه
case
روکش کردن
case
پوشانیدن صندوق
case
چمدان
case
دعوی مورد
case
صندوق
case
روکش
case
غلاف
case
پوشش
case
قاب
case
کیف
case
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
case
رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
case
دعوی
case
اتفاق
case
وضعیت موقعیت
case
: سرگذشت
case
حالت
case
جا
case
قالب قاب
case
پوسته
case
جلد
case
صندوق جعبه
case
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
case
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
case
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
case
حروف بزرگ یا حروف معمولی
case
دعوی مرافعه
case
پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
case
قضیه
case
درصندوق یاجعبه گذاشتن جلدکردن
case
دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
pencil case
جا مدادی
watch case
قاب ساعت
the nature of the case
ماهیت دعوا یا موضوع خوش خویی
the vocative case
حالت ندا
transfer case
جعبه انتقال نیرو
the vocative case
اسم منادی
to hear a case
دعوایی راگوش کردن درامری دادرسی کردن
transmission case
گیربکس
transmission case
جعبه دنده
to put the case
فرض کردن
transfer case
دیفرانسیل
pencil case
مدادگیر
pillow case
روه متکا
suit case
جا رختی
show case
قفسه جلو مغازه
show case
ویترین جعبه اینه
special case
مورد ویژه
special case
مورد خاص یااستثنایی
running down case
دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
pray consider my case
تمنی اینکه
suit case
چمدان
suit case
جامه دان
referee in case of need
داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
pray consider my case
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
pillow case
رویه بالش
schreber case
مورد شربر
to argue the case for
[against]
something
بطرفداری از
[برضد ]
موضوعی استدلال کردن
attache case
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
brief case
[briefcase]
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
in any case (event)
<idiom>
مطمئنا
degenerate case
تبهگنی
[ریاضی]
[فیزیک]
case ment
روزنه
degenerate case
تباهیدگی
[ریاضی]
[فیزیک]
case law
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
test case
قضیه در ازمایش
test case
شخص یاچیز مورد ازمایش
He wI'll expedite our case.
اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
gin-case
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
door-case
چارچوب در
case-bottle
شیشه چارپر
(a) case in point
<idiom>
مثالی که چیزی راثابت کند یا به روشن شدن چیزی کمک کند
In this case ( instance) .
دراین مورد
It is quite a hypothetical case .
این یک قضیه کاملا" فرضی است
screen case
صفحهنمایش
plastic case
جایپلاستیکی
passport case
جایپاسپورت
key case
جاکلیدی
cylinder case
جعبهسیلندر
bobbin case
ماکو
worst-case
بدبینانهترین
worst-case
بدترین وضع یا احتمال
spectacles case
جاعینکی
spiral case
جعبهمارپیچ
Supposing that is the case .
بفرض اینکه اینطور باشد
At any rate . In any case . Anyway .
درهر صورت
Take an umbrella just in case.
احتیاطا"چترهمراه ببرید
packing case
جعبهبزرگچوبیکهدرآنچیزیراذخیرهمیکنیدویابهجاییمیبرید
attachT case
کیفدستی
writing case
محلنوشتن
weekend case
چمدانتعطیلاتآخرهفته
vanity case
کیفلوازم آرایش
withdrawal of a case
استرداد دعوی
pen case
قلمدان
case of necessity
حالت الزام و ضرورت
case harden
سخت گردانی سطحی
case depth
عمق مین
case branch
انشعاب شرطی
case bottle
شیشه چارپهلو
case bottle
چارپر
case analysis
تحلیل مورد
cartridge case
پوکه
cartridge case
پوکه فشنگ
bullet case
پوکه
battery case
جعبه باتری
case hardening
سخت گردانی سطحی
case knife
چاقوی جلد دار
case numbers
شماره بسته بندی
case numbers
شماره بسته ها
case ment
غلاف
case ment
پنجره پوشش
case ment
پنجره لولادار
case mate
پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
case mate
بمب پناه جای نصب توپ درناو
case mate
پناهگاه توپ
case marks
علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
case knife
چاقوی بزرگ
attache case
کیف پیک
attache case
کیف دستی
case histories
تاریخچه
case histories
سابقه مرض ودرمان
case histories
شرح حال
case study
مورد پژوهی
case study
بررسی موردی
case studies
مورد پژوهی
case studies
بررسی موردی
case history
شرح حال
case history
سابقه مرض ودرمان
case history
تاریخچه
case histories
سوابق
upper case
حروف بزرگ
attache case
چمدان یا جامه دان مخصوص حمل اسناد
admissible case
دعوی مسموع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com