Dictiornary-Farsi | secondary effect | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (2 milliseconds)

English	Persian
secondary effect	اثر جانبی
secondary effect	اثر فرعی
secondary effect	نتیجه جانبی
secondary effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]


Other Matches

secondary	نیست
secondary	کمکی
secondary	حاکی از زمان گذشته
secondary	ثانوی
secondary	ثانویه
secondary	درجه دوم
secondary	کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary	هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary	سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary	که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary	وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary	در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary	یدکی
secondary	فرعی
secondary planet	پیرو
secondary item	کالای تدارکاتی فرعی
secondary gain	بهره ثانوی بیماری
secondary planet	ملتزم
secondary key	کلید ثانویه
secondary landing	منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
secondary markets	بازارهای ثانوی
secondary planet	همراه
secondary markets	بازارهای فرعی
secondary memory	حافظه ثانویه
secondary motivation	انگیزش ثانوی
secondary nozzle	نازل ثانویه
secondary obligation	تعهدات ثانویه
secondary plan	طرح ثانوی
secondary planet	انگل قمر
secondary unit	واحد فرعی
secondary soil	خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary sewers	لولههای فرعی فاضلاب
secondary road	جاده درجه دو
secondary reward	پاداش ثانوی
secondary reinforcer	تقویت کننده ثانوی
secondary qualities	صفات ثانوی
secondary productivity	فراوردگی دومین
secondary processes	فرایندهای ثانوی
secondary port	subordinatestation : syn
secondary port	بندر فرعی
secondary planet	ماه
secondary planet	اقمار
secondary road	جاده فرعی یا درجه 2
secondary stairs	پلکان فرعی
secondary item	اقلام فرعی تدارکاتی
secondary inhibitor	بازدارنده ثانوی
secondary coil	پیچک ثانوی
secondary carbon	کربن نوع دوم
secondary carbon	کربن 2 درجه
secondary beam	تیرک
secondary battery	باتری بارشدنی
secondary battery	پیل باتری
secondary armament	جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary amine	امین نوع دوم
secondary amine	امین 2 درجه
secondary alcohol	الکل نوع دوم
secondary alcohol	الکل 2 درجه
secondary airflow	جریان هوای فرعی
of secondary importance	کمترمهم
secondary port	,
secondary cone	برج هدایت یدکی ناو
secondary consumers	مصرف کنندگان دومین
secondary hydrogen	هیدروژن درجه دوم
secondary hydrogen	هیدروژن 2 درجه
secondary function	کارکرد ثانوی
secondary evidence	ادله فاقداعتبار زیاد
secondary evidence	ادله درجه دوم
secondary emission	صدور ثانوی
secondary electron	الکترون ثانوی
secondary elaboration	بسط ثانوی
secondary effects	اثرات ثانوی
secondary education	اموزش متوسطه
secondary drive	سائق ثانوی
secondary current	جریان خروجی
secondary costs	هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
of secondary importance	از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
secondary standard	استاندارد ثانویه
secondary schools	دبیرستان
secondary effects	آثار جانبی
secondary cell	پیل باتری
secondary inlet	دومینوردی
secondary reflector	منعکسکنندهثانوی
secondary port	station secondary
secondary channel	دومینجهت
secondary position	موضع یدکی
secondary mirror	دومینآینه
secondary root	دومینریشه
secondary action	انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary modern	نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary picketing	کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary position	موضع فرعی
secondary school	دبیرستان
secondary effects	اثرهای جانبی
secondary wire	سیم خروجی
secondary storage	انباره ثانویه
secondary storage	حافظه ثانویه
secondary storage	انباره ثانوی
secondary stress	خستگی فرعی
secondary stresses	تنشهای درجه دوم
secondary treatment	پاکسازی دومین
secondary treatment	تصفیه دومین
secondary winding	سیم پیچ خروجی
secondary winding	سیم پیچ ثانویه
secondary emission ratio	شدت صدور ثانوی
secondary storage device	دستگاه حافظه ثانوی
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
secondary storage medium	رسانه انباره ثانوی
secondary sex characteristics	ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary great circle	دایره عظیمه ثانویه
secondary marshalling track	دومینراهباریکه
secondary emission characteristic	مشخصه صدور ثانوی
secondary mental deficiency	عقب ماندگی ذهنی ثانوی
secondary projection area	منطقه فرافکنی ثانوی
secondary consumers: carnivores	دومینمصرفکننده
secondary consumers: insectivores	دومینمصرفکننده
secondary structure of portein	ساختار دوم پروتئین
to go into effect	قانون شدن
to take effect	قانون شدن
to go into effect	کاربرد پذیر شدن
to take effect	قابل اجراشدن
to take effect	قابل اجرا شدن
by-effect	اثر جانبی
to go into effect	قانونی درست شدن
to go into effect	قابل اجرا شدن
by-effect	نتیجه جانبی
by-effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect	اثر فرعی
to take effect	کاربرد پذیر شدن
to come into effect	مجری شدن
to come into effect	قابل اجراشدن
to take effect	مجری شدن
to the effect that	دایربراینکه
to the effect that	مبنی براینکه
to this effect	باین معنی
to this effect	ازاین قرار
with effect from	از تاریخ ...
after-effect	اثر ثانوی
take effect <idiom>	قانونی درست شدن
to the [that] effect <adv.>	با مفهوم [معنی] کلی
to say something to the effect that ...	ابراز کردن خود دایربراینکه ...
What effect do you think the changes will have on you?	فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
to take effect	قانونی درست شدن
after-effect	تاثیر بعدی
effect	نتیجه
effect	تاثیر
effect	اجرا
effect	اجرا کردن
effect	انجام دادن
cause and effect	علت و معلول
effect	اثر
effect and cause	معلول و علت
effect	مفهوم نیت
effect	مفید
effect	کارموثر اجراکردن
effect	عملی کردن معلول
come to effect	قابل اجرا شدن
effect	معلول
effect	معنی
to give effect to	عملی کردن
to give effect to	اجراکردن
bank effect	اثر کناره رودخانه
bank effect	اثر دیواره کانال
bernoulli effect	پدیده برنولی
blast effect	اثر انفجار
backward effect	اثر واشوری
blast effect	اثر موج انفجار
boomerang effect	اثر بومرنگ
to carry into effect	بموقع اجراگذاشتن
to bring to effect	اجراکردن
to carry into effect	اجراکردن
backward effect	اثر اشفتگی
torque effect	اثر ترک
zeeman effect	اثر زیمان
zeeman effect	اثر زیمن
autokinetic effect	اثر حرکت خودزاد
wealth effect	"اثر پیگو "
wealth effect	اثر ثروت
volta effect	پدیده ولتا
volta effect	اثر ولتا
unfavorable effect	اثر نامساعد
turning effect	اثر گردش
tunnel effect	پدیده تونلی
tunnel effect	اثر تونلی
zeigarnik effect	پدیده زایگارنیک
to bring to effect	انجام دادن
thermal effect	اثر گرمایی
shoaling effect	اثرات کم عمق
shielding effect	اثر حفافتی
seebeck effect	پدیده زبک
seebeck effect	اثر زبک
boomerang effect	اثر پس زنی
boundary effect	اثر مرزی
bystander effect	اثر تماشاگری
carry into effect	اجرا کردن
cause and effect relationship	رابطه علت و معلولی
ceiling effect	اثر تارک
shot effect	اثر ساچمهای
significant effect	اثر مهم
thermal effect	اثر گرما
thermoelectric effect	اثر گرما- برق