English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (8 milliseconds)
English Persian
sector commander فرمانده ناحیه
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
Other Matches
commander سرکرده تخماق
commander فرمانده
commander سردار
commander فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commander of d. سرلشگر
commander of d. فرمانده
commander ارشد
wing commander سرهنگ دوم هوایی
commander in chief فرمانده کل
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commander of the faithful امیرالمومنین
battery commander فرمانده اتشبار
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
brigade commander فرمانده تیپ
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
battalion commander فرمانده گردان
army commander فرمانده ارتش
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
commander's call در اختیار فرماندهی
commander in chief فرمانده کل
commander-in-chief فرمانده کل
commander's call ساعات در اختیار فرماندهی
territorial commander فرمانده سرزمینی
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
lieutenant commander دریابان
regiment commander فرمانده هنگ
fleet commander فرمانده ناوگان
exercise commander فرمانده مانور
division commander فرمانده لشگر
relief commander گروهبان پاسدار یا پاسبخش
corps commander فرمانده سپاه
commander's seat صندلیفرمانده
commander's concept تدبیر فرمانده
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
commander's estimate براورد فرماندهی
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
company commander فرمانده گروهان
commander's manual ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
tactical air commander فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
supreme commander's staff ستاد کل ارتش
supreme commander's staff ستاد عالی ارتش
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sub sector زیربخش
sub sector بخش فرعی
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector خط کش ریاضی ناحیه
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
sector ناحیه
sector منطقه واگذاری
sector منطقه
sector محله
sector قطاع دایره
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector بخش
sector جزء تقسیم کردن
sector قطاع
sector قسمتی ازجبهه
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
two sector economy اقتصاد دو بخشی
sector of fire منطقه اتش
sector of a sphere اکلیل کروی
two sector model الگوی دو بخشی
government sector بخش دولتی
sector addressing نشانی دهی قطاعی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
sector of search منطقه کاوش
sector of search منطقه مراقبت رادار
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
service sector بخش خدمات
spherical sector قطاع کروی
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
teritiary sector بخش سوم
teritiary sector بخش ثالثه
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
traditional sector بخش سنتی
sector of search منطقه تجسس رادار
real sector بخش واقعی
productive sector بخش تولیدی
defense sector منطقه پدافندی
sector of responsibility منطقه مسئولیت
bad sector قطاع خراب
public sector بخش عمومی
public sector بخش دولتی
private sector بخش خصوصی
agricultural sector بخش کشاورزی
disk sector قطاع دیسک
disk sector بخش دیسک
bad sector قطاع بد
observation sector قطاع دیدبانی
nonmonetary sector بخش غیر پولی
monetary sector بخش پولی
modern sector بخش جدید
observing sector منطقه دیدبانی
modern sector بخش نوین
main sector بخش اصلی
infrastructural sector بخش زیربنائی
nonformal sector بخش غیر رسمی
informal sector بخش غیر رسمی
hard sector قطاع سخت افزاری
observing sector قطاع دیدبانی
worm and sector sleering چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
steering worm sector چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
sector interleave factor عامل جاگذاری قطاع
steering worm sector تاج فرمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com