English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (4 milliseconds)
English Persian
seismic loads سربارهای زلزله
Other Matches
seismic وابسته به زمین لرزه مرتعش
seismic متزلزل
seismic belt کمربند زلزله
seismic method روش زلزله نگاری
seismic focus کانون زلزله
seismic wave ارتعاشاتزمینلرزه
transcription of seismic waves آوانویسیارتعاشزمینی
amplification of seismic waves تقویتکنندهامواجمتزلزل
detection of seismic waves ردیابامواجمرتعش
visualization of seismic waves تجسمارتعاشاتزمینلرزه
loads فرفیت
loads شارژ کردن
loads بار فشار
loads فشنگ گذاری
loads فشنگ
loads قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
loads محموله
loads فرفیت بارگیری
loads بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
loads برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
loads استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
loads انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
loads کاری که باید انجام شود
loads فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
loads عملکردماشین یا دستگاه
loads بارگیری کردن
loads بار زدن
loads تفنگ یا سلاحی را پرکردن
loads بارزدن
loads بار گیری شدن
loads گذاشتن
loads فیلم
loads سنگین کردن
loads گرانبارکردن
loads بار کردن پر کردن
loads عمل پرکردن تفنگ باگلوله
loads بارالکتریکی
loads فشار مسئولیت
loads کوله بار
loads بار خارجی
loads بار داشتن
loads خشاب
loads بارگیری مهمات
loads بارمهمات هواپیما
loads پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
loads بار کردن
loads خرج گذاری کردن
loads ذخیره گذاری کردن
loads نیرو
loads بار
moving loads بارهای متحرک
safe loads tables جداول بارهای مجاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com