English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (2 milliseconds)
English Persian
self holding خودنگهدار
Search result with all words
holding دارایی
holding مایملک
holding ملک متصرفی
holding موجودی
holding دارائی
holding دارائی سهام
holding در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
holding تملک
holding دراختیار داشتن دارایی
holding نگهداری
holding نقض مقررات
holding گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
holding سهام
holding متصرفی اجاره داری
centre holding variation واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
holding a session اجلاس
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
holding and hitting گرفتن حریف و ضربه زدن
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding attack تک تثبیت کننده
holding attack تک متوقف کننده
holding attack تک بازدارنده
holding capacity فرفیت نگهداری
holding coil پیچک نگهدارنده
holding company شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company شرکت مرکزی
holding company شرکت مالک
holding company شرکت صاحب سهم
holding company شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company کمپانی مسلط
holding company شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding contacts کنتاکتهای جریانپای
holding costs مخارج نگهداری
holding flange لبه نگهدارنده
holding force نیروی تثبیت کننده
holding force نیروی بازدارنده
holding ground گیرایی کف دریا
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
holding magnet گیره مغناطیسی
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holding time زمان صرف شده
holding time زمان نگهداری
induction holding furnace کوره گرم نگهدار القائی
isothermal holding furnace کوره هم دمایی
share holding سرمایه گذاری در سهام
holding area marking نشانگرمنطقهغیرمجاز
holding timekeeper زماننگهدار
What is holding it up ? what is the snag? گیر کار کجاست ؟
leave (someone) holding the bag <idiom> تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
to have a holding in a company در شرکتی دارائی سهام داشتن
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com