English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (3 milliseconds)
English Persian
serviced خدمت
serviced استخدام
serviced نوکری یاری
serviced کار
serviced وفیفه
serviced عبادت تشریفات
serviced کمک
serviced بنگاه سرویس
serviced یکدست فروف اثاثه
serviced لوازم
serviced نظام وفیفه
serviced سنجد
serviced درخت سنجد وابسته بخدمت
serviced سرویس کردن
serviced ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
serviced روبراه ساختن
serviced تعمیر کردن
serviced قسمت یکان
serviced سرویس
serviced اداره
serviced رسیدگی به
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
serviced شعائر
serviced نظامی
serviced جنگی
serviced تعمیر
serviced ابلاغ
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com