English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
side burns لاپات
side burns موی سر درجلوگوشها
side burns خط ریش
Other Matches
burns دراتش شهوت سوختن
burns امتیاز گرفتن از حریف
burns کارکردن موتور راکت طبق برنامه
burns سوزش موادمنفجره
burns اثر سوختگی
burns سوختن مشتعل شدن
burns سوزاندن
burns کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burns برنامه نویسی PROM با داده
burns سوختن
burns اتش زدن
flash burns سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
The wound burns and throbs. زخم جایش می سوزد
This lamp burns kerosene. این چراغ نفت می سوزاند ( با نفت کارمی کند )
how ill this taper burns چه بد میسوزد این شمع
money burns a hole in his pocket <idiom> پول تو دستش بند نمی شود
Once the fire has started, it burns cleen and dry. <proverb> آتش چو برافروخت بسوزد تر و خشک .
To take someones side . To side with someone. از کسی طرفداری کردن
side by side columns ستونهای پهلو به پهلو
in side سمت سرویس زمین
right side up وارونه
off side خارج از خط
side with <idiom> عاشق چیزی بودن
along side of درقبال
along side of دربرابر
along side of درپهلوی
side out خطای سرویس
along side پهلو به پهلوی
along side در کنار
along side در پهلو
side out خراب کردن سرویس
On that side . درآن طرف
right side up پشت رو
he is on our side طرفدار مااست
in side سمت سرویس زمین اسکواش
near side سمت چپ اسب
near side سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
on side در داخل خط خارج نشده
on side پایان بازی
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
out side of جز غیراز
he is on our side طرف ما
side by side پهلو به پهلو
over the side خارج از ناو
along side تا کنار
side طرف
on one side <adv.> یکی انکه
side جهت
on one side <adv.> در یک طرف
side کناره
side سمت
side طرفداری کردن از
side پهلو
side جنب جانب
side ضلع
side سمت کنار
side پهلو کناره
side در یکسو قرار دادن
on the other side <adv.> به ترتیب دیگر
side تیم
side سو
side بر
on the other side <adv.> طور دیگر
on the other side <adv.> ازطرف دیگر
on the other side <adv.> از سوی دیگر
on the other side <adv.> درمقابل
side ward یک بری
side wall دیوار پهلویی
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
to be on the safe side باقی نباشد
side walk پیاده رو
side stream ریزابه
side ward پهلویی
side ward ضلعی
side ward ازپهلو
prompt side قسمتاضطراری
sit at my side درپهلوی من بنشینید
side whiskers سبیل چخماقی
strong side سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
spear side طرف پدری
sunny side up فقط یک طرفش پخته
spear side سلاله ذکور
the right side of a fabric روی پارچه
side view نمای جنبی
side slip بچه حرامزاده
side slip یک برشدن یا سر خوردن
side show موضوع فرعی
side show نمایش فرعی
side screen چادر افتاب گیر
side reflector منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
side reflector پرتوافکن کناری
side reaction واکنش جانبی
side post قائمه
side post باهو
side post بائو
side party گروه رنگ زن
side overlap پوشش جانبی عکس هوایی
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
side step کنار رفتن
side step گریز
side view نمای پهلویی
side view نمای جانبی
side view از پهلو
side view نیمرخ
side veiw نیمرخ
side tone انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
side tone صدای جانبی گوشی
side tone سایدتون
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
side door درداخلی
side sweep and over under فن تندر
side step فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
side step سویگام
side weir سرریز کناری
to win over to one's side بطرف خوداوردن
To sleep on ones side. روی پهلو خوابیدن
I have a pain in my side. پهلویم درد می کند
To be on the safe side. خیلی احتیاط بخرج دادن
on the sunny side . درسمت آفتاب رو
side vent منفذکاری
side span دهانهجانبی
side rail ریلکناری
side plate پیشدستی
side panel حاشیهکناری
side mirror آینهجانبی
side lane راهعبورجانبی
side ladder پلههایجانبی
to slide to the side به آنطرف سریدن
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
side horse خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
to which side do I have to turn? به کدام طرف باید بپیچم؟
baluster-side [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
epistle side [محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
sunny-side up <idiom> تخم مرغ نیمرو
Gospel side [قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
(on the) safe side <idiom> سخت سرزنش کردن
side judge راهعبورجانبی
side handrail دیلدستیداخلی
supply-side نمادشی
side-splitting از ته دل
side-splitting رودهبر کننده
flip side پشت هرچیز
flip side بخش ثانوی هرچیز
side effects آثار جانبی
nap side خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
flip side پشت صفحهی گرامافون
weather side سمت بادگیر
weak side حمله باتعداد کم جبههای با تعدادکمتر بازیگر
weak side زمین دور از توپ
to win over to one's side غالب امدن بر
supply-side عرضهای
basin side لبهآبگیر
face side سطحرویه
side handle دستهجانبی
side footboard پلکانعمودیجانبی
side face سطحجانبی
side electrode الکترودکناری
side effects اثرهای جانبی
side chapel دیوارهکلیسایکوچک
ship's side کنارهکشتی
sea side کناردریا
Queen's side سمتملکه
King's side سمتشاه
half-side نصفیکطرف
to win over to one's side مجذوب خود کردن
queen side جناح وزیر شطرنج
lee side ward lee : syn
side-effects اثر فرعی
side-effects اثر زیان اور
side-effects واکنش ثانوی
lee side سمت پناه
king side جناح شاه شطرنج
it is smooth out side از بیرون صاف است
side-effects اثرجانبی نتیجه جانبی
image side جهت تصویر
i am on the wrong side of 0 من بیش از 05 سال دارم
side-effects اثر جانبی
side-effect نتیجه جانبی
positive side بخش مثبت
piping the side احترام با سوت
pipe the side فرمان تجمع گارد احترام
pipe the side تجمع گارد احترام
on the opposite side در انسوی دیگر
on the opposite side در طرف روبرو
on the north side of پهلوی من بنشینید
side-effect واکنش ثانوی
on the father's side از سمت بدر
negative side بخش منفی
side-effect اثرجانبی نتیجه جانبی
leg side قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
side-effects نتیجه جانبی
grain side سمت مویی
side issue موضوع فرعی
delivery side سمت تحویل
side issues موضوع فرعی
debit side ستون بدهکار
country side بیرون شهر حومه شهر
client side داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com