English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
side ladder پلههایجانبی
Other Matches
side by side columns ستونهای پهلو به پهلو
To take someones side . To side with someone. از کسی طرفداری کردن
ladder پلکان قایق
ladder نردبان
ladder نردبان بکار بردن نردبان ساختن
ladder پله
ladder اتش درو درعمق
ladder درو در عمق
ladder نردبام
attic ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
hypen ladder ردیف خطوط تیره
hypen ladder خطوط تیره نردبانی
jacob's ladder کهکشان
jacob's ladder جاده شیری
dredging ladder هادی سطل
jacob's ladder پله جنگی ناو
hanging ladder گاه بست
hanging ladder چوب بست متحرک
hanging ladder چوب بست دستی
straight ladder نردبانراست
top ladder نردبانبالایی
tower ladder نردبانبرجی
rolling ladder نردبانچرخدار
dredging ladder هدایت کننده سطل
companion ladder نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
cat ladder نردبام شاغولی
jacob's ladder نردبان جنگی ناو
jacob's ladder پله طنابی
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
hook ladder نردبانقلابدار
extension ladder نردبانبازشو
roof ladder نردبان سقف
round of ladder پله نردبان
scaffold's ladder نردبان چوب بست
scaling ladder نردبان اتش نشانی
scaling ladder نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
sea ladder پله جنگی ناو
end ladder نردبانپایانی
two throw ladder پلکان مضاعف
suspension ladder نردبان اویزان
range ladder تنظیم با نردبان بردی
loft ladder نردباناتاقزیرشیروانی
jumping ladder پله چوبی
ladder back دارای پشتی بلند
ladder back پشت نردبانی
ladder dredge لاروبی که دلولههای انرازنجیرمانند نردبان می گرداند
ladder network شبکه نردبانی
ladder scaffold نردبان
ladder scaffold چوب بست
ladder scaffold داربست فلزی
ladder tournament مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
platform ladder نردبانسکویی
pompier ladder نردبان اتش نشانی
step ladder نردبان
accommodation ladder پله تشریفاتی
turntable ladder نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
loft ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
rope ladder نردبان طنابی
folding ladder نردبان تاشو
aerial ladder نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
To climb the ladder of success. مدارج ترقی را طی کردن
multi-purpose ladder نردبانچندمنظوره
ladder pipe nozzle آبپخشکنلولهاینردبانی
ladder and hose strap بندایمنی
aerial ladder truck ماشین آتشنشانی
fruit-picking ladder نردبانمیوهچینی
mobile turnable ladder نردبان متحرک
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
on the other side <adv.> به ترتیب دیگر
on one side <adv.> یکی انکه
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
On that side . درآن طرف
on one side <adv.> در یک طرف
near side سمت چپ اسب
near side سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
off side خارج از خط
on side پایان بازی
on side در داخل خط خارج نشده
out side of جز غیراز
over the side خارج از ناو
side پهلو کناره
side طرفداری کردن از
side کناره
side ضلع
side out خراب کردن سرویس
side جنب جانب
side پهلو
side by side پهلو به پهلو
side سمت
side سو
side در یکسو قرار دادن
side سمت کنار
side جهت
side تیم
right side up پشت رو
right side up وارونه
side بر
side out خطای سرویس
on the other side <adv.> درمقابل
along side در پهلو
along side در کنار
along side of دربرابر
side طرف
he is on our side طرف ما
along side of درپهلوی
along side تا کنار
along side پهلو به پهلوی
he is on our side طرفدار مااست
side with <idiom> عاشق چیزی بودن
in side سمت سرویس زمین
in side سمت سرویس زمین اسکواش
on the other side <adv.> از سوی دیگر
on the other side <adv.> ازطرف دیگر
on the other side <adv.> طور دیگر
along side of درقبال
spear side سلاله ذکور
spear side طرف پدری
sit at my side درپهلوی من بنشینید
sunny side up فقط یک طرفش پخته
side whiskers سبیل چخماقی
side weir سرریز کناری
flip side پشت صفحهی گرامافون
weather side سمت بادگیر
weak side حمله باتعداد کم جبههای با تعدادکمتر بازیگر
to win over to one's side مجذوب خود کردن
to win over to one's side بطرف خوداوردن
to be on the safe side باقی نباشد
to win over to one's side غالب امدن بر
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
the right side of a fabric روی پارچه
weak side زمین دور از توپ
strong side سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
side ward ازپهلو
side tone صدای جانبی گوشی
side tone سایدتون
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
side sweep and over under فن تندر
side stream ریزابه
side step فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
side step سویگام
side step گریز
side step کنار رفتن
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
side slip بچه حرامزاده
side tone انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
side veiw نیمرخ
side view نیمرخ
side ward ضلعی
side ward پهلویی
side ward یک بری
side wall دیوار پهلویی
side walk پیاده رو
side view نمای جنبی
side view نمای پهلویی
side view نمای جانبی
side view از پهلو
side slip یک برشدن یا سر خوردن
flip side بخش ثانوی هرچیز
to slide to the side به آنطرف سریدن
side chapel دیوارهکلیسایکوچک
side plate پیشدستی
side rail ریلکناری
sunny-side up <idiom> تخم مرغ نیمرو
ship's side کنارهکشتی
sea side کناردریا
Gospel side [قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
Queen's side سمتملکه
side span دهانهجانبی
side vent منفذکاری
epistle side [محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
side panel حاشیهکناری
side mirror آینهجانبی
side effects اثرهای جانبی
side lane راهعبورجانبی
side judge راهعبورجانبی
side handrail دیلدستیداخلی
side handle دستهجانبی
side footboard پلکانعمودیجانبی
side face سطحجانبی
side electrode الکترودکناری
side door درداخلی
prompt side قسمتاضطراری
baluster-side [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
side horse خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
nap side خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
basin side لبهآبگیر
supply-side عرضهای
supply-side نمادشی
side-splitting از ته دل
side-splitting رودهبر کننده
face side سطحرویه
on the sunny side . درسمت آفتاب رو
To be on the safe side. خیلی احتیاط بخرج دادن
I have a pain in my side. پهلویم درد می کند
To sleep on ones side. روی پهلو خوابیدن
(on the) safe side <idiom> سخت سرزنش کردن
King's side سمتشاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com