Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (2 milliseconds)
English
Persian
sign extension
گسترش علامت
Other Matches
by extension
بابسط معنی
extension
تمدید قسمت الحاقی
extension
تمدید اسناد تجاری
extension
اطلاع اضافی پس از نام فایل برای بیان نوع فایل
by extension
باتعمیم معنی
extension
شماره فرعی
extension
پسوند
extension
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extension
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extension
گسترش
extension
توسعه
extension
بسط
extension
تلفن فرعی
extension
تعمیم
extension
تمدید
extension
اضافی
extension
الحاقی
extension
گستردگی
extension
انبساط
extension
ملحقه امتداد
extension
ملحقات
extension
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
extension
امتداد دادن
extension
واشدن
extension
کابل خرطومی
extension
امتداد
extension
کشش توسیع
branch extension
اتصال موازی فرعی
branch extension
اتصال شنت
cantilever extension
محور سگدست
cantilever extension
میله سگدست
triceps extension
تمرین تقویت ماهیچه سه سر
default extension
پسوند پیش فرض
default extension
پسوندقراردادی
extension lines
خطوط دنباله
extension of the agreement
تمدید مدت قرارداد
extension telephone
تلفن فرعی
extension telephone
تلفن شنت شده
filename extension
کدی که قسمت دوم نام یک فایل را شکل میدهد و توسط یک نقطه از نام فایل جدا میشود
shaft extension
قسمت الحاقی محوری
university extension
تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
extension ladder
نردبانبازشو
phone extension
شماره تلفن فرعی
[مخابرات]
underplaster extension
سیمروی زیر کار
waistband extension
امتدادبندکمر
table extension
صفحهانقراض
extension tube
میلهبازشو
applying for a time extension
استمهال
telephone extension set
دستگاه تلفن فرعی
non metallic surface extension
کابل خرطومی با پوشش غیرفلزی
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
tail pipe extension
لولهکابلخرطومی
leg extension bar
دستهدستهپاییممتد
BAT file extension
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
BAK file extension
مشخصه سه حرف استاندارد در سیستم MS DOS برای بیان یک پشتیبان یا کپی از فایل
anchor line extension kits
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
knee flexion and extension machine
دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
to sign up for something
نام خود را درفهرست نوشتن
[برای انجام کاری اشتراکی]
sign off
جارفتن
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
to sign on
برای سربازی اسم نویسی کردن
I wI'll sign for him .
من بجای اوامضاء خواهم کرد
V-sign
علامت پیروزی
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
sign-on
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
sign over
<idiom>
بطور قانونی
sign up
<idiom>
تعهددادن
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
to sign away
با امضامنتقل کردن
sign on
on log
sign on
قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
sign off
off log
sign off
علامت ختم ارسال پیام
sign off
پایان دادن به
plus sign
علامت جمع
plus sign
علامت بعلاوه
plus sign
علامت باضافه
plus sign
علامت چاپ شده یا نوشته شده
plus sign
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
warning sign
علامت اخطار
warning sign
علامت احضار
call sign
معرف
call sign
معرف رادیویی
exterior sign
علامتخارجی
sign languages
زبان اشاره
sign languages
مکالمه با اشاره
sign languages
زبان مخصوص کرها
advance sign
علامت اوانس
traffic sign
علامت عبور و مرور
sign writer
لوحه نویس
stop sign
علامت توقف
counter sign
نشانی
temporal sign
علامت زمانی
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
sign of god
ایت الله
traffic sign
لوحه نشانه گذاری
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
sign languages
زبان علامات
division sign
نماد تقسیم
sign flasher
چشمک زن
minus sign
علامت منها
minus sign
منفی
minus sign
علامت چاپ شده یا نوشته شده
single sign-on
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
minus sign
برای تفریق یا مقدار منفی
sign language
زبان علامات
sign language
زبان مخصوص کرها
sign language
مکالمه با اشاره
sign language
زبان اشاره
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
I wI'll get (persuade)him to sign .
اورا حاضر بامضاء می کنم
pharmaceutical sign
علامت دواسازی
star sign
علامتزودیاک
multiplication sign
نمادضرب
equals sign
نمادتساوی
traffic sign
تابلو علایم
sign writer
تابلو نویس
positive sign
علامت مثبت
is a monetary sign
انگلیسی است
sign flag
پرچم علامت
sign gestalt
علامت- گشتالت
sign learning
علامت اموزی
pharmaceutical sign
نشان داروسازی
sign manual
صحه ملوکانه
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
sign of the cross
علامت صلیب
sign digit
رقم علامت
sign digit
رقم علامت نما
sign character
دخشه علامت نما
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
radical sign
علامت جذر
romberg's sign
علامت رومبرگ
sign a waiver
قبول اغماض نمودن
sign and magnitude
علامت و مقدار
sign magnitude
علامت و مقدار
sign bit
ذره علامت نما
sign bit
بیت علامت
sign manual
امضا پادشاه
sign of weakness
نشان ضعف
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
dollar sign
حرف
counter sign
اسم شب
counter sign
اسم عبور
sign position
موضوع علامت
sign position
مکان علامت
sign position
موقعیت علامت
sign post
تابلو راهنما
sign test
ازمون علامتها
equal sign
علامت برابری
is a monetary sign
نشان پول
sign of zodiac
برج
he gave me a sign to go
اشاره کرد که بروم
equal sign
علامت تساوی
sign of weakness
دلیل ضعف
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
radio call sign
معرف رادیویی
level crossing sign
علامتخطعبور
collective call sign
معرف مشترک یکانها
number of tracks sign
شمارهعلائملبه
net call sign
معرف رادیویی شبکه
net call sign
معرف شبکه
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
change sign key
کلیددکمهتغییرات
address call sign
معرف ادرس
sign flip flop
الاکلنگ علامت نما
collective call sign
معرف عمومی
address call sign
رمز ادرس
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
These clouds are a sign of rain .
این ابرها علامت بارندگی است
To give a signal ( sign) .
علامت دادن
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).
این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
A white flag is a sign ( token ) of surrender.
پرچم سفید علامت تسلیم است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com