Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
signal services
خدمات مخابراتی
signal services
قسمتهای مخابراتی
Other Matches
services
خدمات
services
1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
services
تاسیسات
services
قسمتهای اداری ادارات نظامی
services
قسمتها
services
خدمات سرویسها
services
نیروهای سه گانه
services
نیروهای مسلح
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
wire services
خبر گزاری
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
welfare services
خدمات رفاهی
we owe him for his services
خدمات او هستم
we owe him for his services
مدیون
civil services
خدمات دولتی
teleinformatic services
هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
postal services
خدمات پستی
advisory services
خدمات مشورتی
administrative services
قسمتهای اداری
tea services
سرویس چای خوری
emergency services
اورژانس
social services
خدمات اجتماعی
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
mail services
خدمات پستی
administrative services
خدمات اداری
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
technical services
خدمات فنی
health services
خدمات بهداری قسمتهای بهداری
naming services
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
joint services
خدمات مشترک
loyal services
خدمات صادقانه
medical services
خدمات پزشکی
military services
قسمتهای نظامی
military services
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
personnel services
خدمات کارمندی
personnel services
خدمات پرسنلی
public services
خدمات عمومی
public services
بریات عمومیه
health services
خدمات بهداشتی
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
special services
خدمات مخصوص
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
field services
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
secret services
دستگاه محرمانه دولت
goods and services
کالاها و خدمات
sister services
خدمات وابسته
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
Commemoration services were held .
مراسم یاد بودانجام شد
you must w the signal
ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
b y signal b y
پیام روشنایی ب- ایگرگ
i signal
پیام ای
q signal
پیام کیو
r y signal
پیام روشنایی ار ایگرگ
g y signal
پیام روشنایی جی ایگرگ
signal
سیگنال
signal
علامت راهنمای خودرو
signal
علامت نشانه
signal
با علامت ابلاغ کردن
signal
مخابره کردن
signal
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal
رسته مخابرات
signal
مخابره کردن علامت دادن
signal
علامت
signal
نشان راهنما
signal
اخطار
signal
اشکار مشخص
signal
با اشاره رساندن
signal
خبردادن
signal
علامت دادن
signal
نشانه
signal
پیام
signal
علایم مخابراتی مخابرات
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal
ارسال پیام به کامپیوتر
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal
شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signal
سیگنال علامت دادن
signal
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
نشان
signal element
عنصر علامتی
signal ahead
چراغراهنماپیشرویشماست
signal generator
سیگنال ژنراتور
signal generator
پیام ساز
signal generator
علامت زا
signal flag
پرچم مخابراتی
signal fidelity
وفاداری علائم
light signal
علامتنور
signal engineering
تکنیک جریان ضعیف
points signal
نقاطعلامتدار
signal electrode
الکترد پیام ساز
signal distance
فاصله علامتی
visual signal
علامت بصری
signal bridge
پل مخابره ناو
signal bridge
پل مخابرات ناو
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal center
مرکز مخابرات
signal center
مرکزارتباطات
signal center
مرکز پیام
signal communications
ارتباط و مخابرات
signal gantry
علامتزیرپلی
signal regeneration
باززایی علائم
signal communications
ارتباطات مخابراتی
signal corps
رسته مخابرات
sound signal
علائم صدا
signal corps
قسمت مخابرات
signal detection
علامت یابی
signal axis
محورارتباطات
signal generator
سیگنال مولد
video signal
سیگنال یا علامت ویدئو
signal tracing
ردگیری پیام
video signal
پیام ویدئو
signal transformation
ترادیسی علائم
signal voltage
ولتاژ ورودی
signal voltage
ولتاژ دریافتی
signal voltage
ولتاژ سیگنال
signal man
دیدبان
traffic signal
نشانه روشن
traffic signal
چراغ راهنمایی
spurious signal
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
start signal
علامت شروع
synchronizing signal
پیام همزمان ساز
traffic signal
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
video signal
سیگنال ویدئویی
signal strength
شدت صوت
visual signal
علایم بصری
signal lamp
لامپ سیگنال
signal lamp
لامپ خبر دهنده
signal letters
معرف
signal level
سطح علامت
signal level
سطح سیگنال
signal light
چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
signal man
متصدی علائم
signal normalization
هنجارسازی علامت
warning signal
علامت خطر
signal of distress
شلیک خطر
warning signal
علامت اعلام خطر
signal panel
پرده مخابرات
signal security
تامین مخابراتی
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
telegraph signal
علامت تلگرافی
signal box
توقف گاه متصدی علائم
control signal
علامت کنترل
cut off signal
علامت قطع
danger signal
اژیر یا بوق اعلام خطر
danger signal
اژیرخطر
return to zero signal
علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
dial signal
بوق ازاد برای شماره گیری
digital signal
علامت رقمی
digital signal
سیگنال دیجیتالی
disconnect signal
علامت انفصال
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
enabling signal
علامت توانا سازی
error signal
سیگنال خطا
first signal system
دستگاه علامتی اول
flash signal
علامت فلاش
flash signal
سیگنال فلاش
flashlight signal
سیگنال چراغ قوه
communication signal
سیگنال مخابراتی
command signal
علامت فرمان
clock signal
علامت زمان سنجی
signal boxes
توقف گاه متصدی علائم
acoustic signal
سیگنال صوتی
acoustic signal
علامت صوتی
advisory signal
علامت هشدار
advisory signal
علامت یادآوری کننده
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
alarm signal
علامت اژیر خطر
analog signal
علامت قیاسی
audible signal
علامت سمعی
blanking signal
پیام خاموشی
brightness signal
پیام روشنایی
busy signal
علامت اشغال
buzzer signal
علامت یا سیگنال شماره گیری
buzzer signal
ایمپولز شماره گیری
chrominance signal
پیام رنگ تابی
chrominance signal
بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
fog signal
علامت مه
fog signal
علایم مه
implusing signal
سیگنال ضربهای
input signal
سیگنال ورودی
input signal
سیگنال اولیه
intelligence signal
پیام خبری
reference signal
سیگنال مرجع
picture signal
علامت تصویر
operating signal
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
operating signal
سیگنال دستگاه
morse signal
سیگنال مورس
monochrome signal
پیام تکرنگ
line signal
سیگنال خط
identify signal
علامت یا سیگنال مشخصه
hooting signal
سیگنال اتومبیل
signal axis
محور مخابرات
signal area
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com