English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
sill plate صفحهپایه
Other Matches
sill قرنیز کف پنجره
sill برامدگی دریایی
sill پشته زیردریایی
sill کف درگاه
sill گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
sill تیر پایه استانه در
sill پایه
sill تیر کف
sill تیغک
sill استانه
sill=threshold استانه
mud sill پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
mud sill کلاف
window-sill تختهی زیر پنجره
mud sill ته بندی
window-sill هرهی پنجره
ground sill پایهیزمینه
sill of frame آستانهقاب
sill rail ریلپایه
sill step پلهآستانه
sill beam تیرک استانه
sill beam تیر درگاه
sill of a dock سد حوض دریایی
sill of a dock ستون مدخل حوض دریایی
window-sill لب پنجره
window sill brick هره
embaded sill beam تیرک توکار استانه
internal window sill کف پنجره داخلی
trapezoidal end sill استانه پایاب ذوذنقهای
window sill brick اجر کاردی
plate روکش کردن
plate متورق کردن
plate صفحه اند
plate :بشقاب
plate تسمه
plate ورقه
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate بقدر یک بشقاب
plate لوحه روکش
plate لوح
plate پلاک
plate قاب
plate اندودن
plate صفحه
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate صفحه فلزی ورقه
plate زره
plate اب دادن
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
plate کلیشه
a plate یک بشقاب
plate ورقه اهن
plate پلیت
plate نعل اسب
plate شیشه
L-plate تحتتعلیم
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate روپوش دادن
plate زره پوش کردن
plate ورقه تنکه
plate لوحه
positive plate صفحه مثبت
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
plate valve سوپاپ بشقابکی
plate strap تسمه صفحه
silver plate فرف نقره
rating plate صفحه مشخصات
silver plate نقره اندود
shielded plate صفحه محافظ
silver plate اب نقره
screw=plate حدیده
screw plate حدیده
screw plate مفتول کش
plate spring فنر بشقابکی
rating plate پلاک مشخصات
rating plate پلاک قدرت
plate shears قیچی ورق بر
plate mark انگ
plate mark نشان عیار
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
plate condenser خازن صفحهای
plate clutch کلاج دیسکی
plate clutch کلاج صفحهای
plate circuit مدار صفحه اند
plate capacitor خازن صفحهای
plate basket سبد قاشق و چنگال
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mill دستگاه فرز غلطکی
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate roll غستگاه نورد صفحه
plate rheostat رئوستای صفحهای
plate rectifier یکسوسازاندی
plate rectifier یکسوساز صفحه
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate puller انبر صفحه باتری
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate press پرس صفحه باتری
plate point نقطه پلیت
pattern plate صفحه مدل
paper plate بشقاب کاغذی
salad plate بشقابسالادخوری
reel plate صفحهقرقرهای
pressure plate صفحهنگهدار
plate grid صفحهمشبک
pitcher's plate صفحهاتصال
pad plate صفحهلایی
needle plate صفحهسوزنی
mounting plate صفحهپایه
home plate صفحهبازی
foot plate صفحه پایه
side plate پیشدستی
slide plate صفحهلغزان
specification plate صفحهاختصاصی
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
strike plate صفحهتوپی
splash plate صفحهآبپاش
escutcheon plate صفحهروقفلی
double plate صفحهیدوبله
theoretical plate بشقابک نظری
tally plate برچسب تست
tally plate برچسب ازمایش
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface plate تراز
stencil plate الگوی نقشه برداری
spring plate صفحه فنری
sole plate کف پنجره
sole plate بالشتک
tie plate بالشتک ریل
tin plate حلبی
union plate صفحه چند چشمی
dinner plate بشقابپلوخوری
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
wobble plate صفحه جنبان
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
wall plate زیرسری
silver plate بانقره اندودن
nickel plate اب نیکل دادن گالوانیکی
plate of a capacitor جوشن خازن
bottom plate صفحه مبنا
bolster plate صفحه برای مهار کردن
boiler plate سطح یخزده و سفت برف
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing plate صفحه اتکاء
battery plate صفحه باتری
base plate صفحه زیر ستون
base plate صفحه پای ستون
breast plate زره سینه
breast plate سینه بند اسب
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
condenser plate جوشن خازن
chrome plate روکش کردن با کروم
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate keel drop
cap plate سرستون
cadminum plate ابکاری کادمیومی کردن
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه کف قنداق
buckled plate صفحه تاشده
buckled plate صفحه دولا شده
baffle plate موج گیر
baffle plate سپر
active plate صفحه موثر
accumulator plate صفحه اکومولاتور
hot-plate اجاق برقی
hot-plate صفحه داغ
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot plate اجاق برقی
hot plate صفحه داغ
hot plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
number plate پلاک علائم مشخصه
anchor plate سپر
anchorage plate صفحه مهاری
angle plate صفحه زاویه دار
backing plate صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
back plate صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
armor plate ورق زرهی
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
armor plate زره
arched plate صفحه قوس دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com