Dictiornary-Farsi | simple majority | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 99 (6 milliseconds)

English	Persian
simple majority	اکثریتنسبی


Other Matches

majority	بیشین
majority	بیشان
majority	ماژوریته
majority	اکثریت پیادهای شطرنج
majority	کبر
majority	کبر سن
overall majority	برندهیکرقابتسیاسی حائزاکثریتآرا
majority	اکثریت
to join the majority	رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
to attain on's majority	بحدرشد رسیدن
approval to the majority	با اکثریت موافقت کردن
special majority	اکثریت خاص
to attain on's majority	کبیر شدن
relative majority	اکثریت نسبی
to attain on's majority	بالغ شدن
to join the majority	مردن
majority operation	عمل اکثریت
majority of the members	اکثریت اعضا
majority gate	دریجه اکثریت
attaining one's majority	بالغ شدن
by a majority vote	به اکثریت اراء
full majority	اکثریت تامه
we had a narrow majority	بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
crippled majority	اکثریت پیادهای فلج
absolute majority	اکثریت مطلق
majority rule	قانون اکثریت
majority rule	شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
simple mean	میانگین ساده
simple mean	میانگین حسابی
simple	بسیط
simple	ساده دل
simple	خام
simple	ناازموده
simple	نادان ساده کردن
simple	بی تکلف
simple	اسان
simple	ساده
simple	آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple	وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple	که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simple distillation	تقطیر ساده
simple correlation	همبستگی ساده
simple contract	عقد منعقد درسند عادی
simple-hearted <adj.>	ساده دل
simple contract	قرارداد شفاهی
simple compression	فشار ساده
simple bending	خمش ساده
simple beam	تیر ساده
simple equation	معادله خطی
simple eye	چشم ساده
simple fraction	کسر ساده
simple design	طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
simple magnet	مغناطیس ساده
simple leaves	برگهایتازه
simple minded	ساده دل
simple minded	ساده لوح
simple motion	حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
simple beam	تیره ساده
simple stress	تنش ساده
simple premission	اذن محض
simple schizophrenia	اسکیزوفرنی ساده
simple regression	رگرسیون ساده دو متغیره
simple interest	سود ساده
simple parry	دفاع ساده
simple oscillator	نوسانگر ساده
simple interest	سود پول بر اساس سال 063 روزه
fee simple	حق تملک دائم
simple circuit	مدار توان
simple hearted	بی تزویر
simple hearted	ساده دل
fee simple	میراث قانونی بلامعارض ملک مطلق
simple shear	برش ساده
fee simple	حق الزحمه متعارف
simple average	میانگین ساده
simple attack	حمله ساده
simple arc	لامپ قوسی ساده
simple wing	طرح تهاجمی با خط نامتعادل
simple truss	خرپای ساده
simple support	تکیه گاه ساده
simple-minded	ساده لوح
simple structure	ساخت ساده
simple strain	تغییر طول نسبی ساده
simple shear	دراین برش تنش عمودی وجودندارد
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
There is more to it than meets the eye . It is not simple as all that.	موضوع اینقدرها هم ساده نیست
simple harmonic motion	حرکت هماهنگ ساده
This is treason, pure and simple.	خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
The dilemma has no simple answers.	این مخمصه راه حل ساده ای ندارد.
simple content debt	دین ناشی از قرارداد شفاهی
tenant in fee simple	متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
simple periodic current	جریان دورهای ساده
simple leg ride	شگک خراب کردن حریف
simple randon sampling	نمونه گیری تصادفی ساده
simple cubic lattice	شبکه مکعبی ساده
simple harmonic motion	حرکت نوسانی ساده
simple axis of symmetry	محور ساده تقارن
simple list text chart	جدول نوشتاری با لیست ساده
simple network management protocol	سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است

simple majority

اکثریتنسبی