Dictiornary-Farsi | single barreled | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
single barreled	یک لول


Other Matches

barreled shaft	میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
double barreled	دولول
double barreled	دولوله
double barreled shotgun	تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
single zero	صفرمنفرد
every single day <adv.>	هر روز
every single day <adv.>	همه روز
every single day <adv.>	روزانه
every single day <adv.>	روزبروز
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single last	دوخت لب به لب
single	واحد
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single up	یک لا کردن طنابها
every single day <adv.>	روز به روز
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
single value	ارزش منحصر بفرد
single	یک نفره
is he still single?	ایا هنوز تک است
every single day <adv.>	بطور یومیه
every single day <adv.>	بطور روزانه
single	فقط یک
single	تنها
single	انتخاب کردن
single	تک
single	جدا کردن برگزیدن
single	مجرد
single	انفرادی
single	تنها یک نفری
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single	ازدواج نکرده
single	عزب
single	قایق یک نفره
single	منفرد
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single	مسابقه یکنفره
single	فرد
single space	تک فاصله تو هم
single skinned	یک پوسته
single shot	اسلحه تک تیر
single shot	گلوله منفرد
single shot	یکبارهای
single reduction	تقلیل سرعت تکی
single shot	تک گلولهای تک تیر
single skinned	یک جداره
single sling	باربردار یک بندی
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single stage	یک طبقهای
single stage	یک طبقه
single step	تک مرحلهای
single stepping	پیمودن تک
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single tax	مالیات انفرادی
single purpose	تک منظوره
single precision	دقت یگانه
single lane	شاهراه یک خطه
single minimum	تک کمینه
single load	بار تک
single line	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single life	تجرد
single life	انفرادی
single life	زندگی مجردی
single lane	شاهراه یک طرفه
single name paper	سفته دارای یک امضاء
single perforated	باروت یک سوراخه
single phase	برق یک فاز
single precision	دقت تک
single precision	دقت واحد
single precision	با دقت معمولی
single precision	تک دقتی
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single pole	تک قطب
single pneumonia	اماس یک شش
single phase	تک فازه
single interlocking	یک پیچه
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single tax	مالیات واحد
single line	ردیف تکی
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single flight	پرواز رفت
with single cream	با کرم یا خامه کم
a single room	یک اتاق یک نفره
single line	ردیف مجزا
single line	خط تنها
single-digit <adj.>	یک رقمی
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single line	خط مجزا
single user	تک کاربری
single-decker	اتوبوسیکطبقه
single valued	تک ارزشی
single valued	تک ارز
single unit	یکان مستقل
single unit	یکان منفرد
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single track	تک راهه
single throw	یک لنگی
single valued	تک مقدار
single way switch	کلید یکراهه
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single cream	خامهپرچرب
single twist	تکدورانی
single seat	صندلییکنفره
single scull	پارویتکنفره
single reed	نیتکی
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
single-digit <adj.>	تک رقمی
single ignition	احتراق تک برقی
single bond	پیوند ساده
single density	با تراکم واحد
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single density	چگالی تک
single ended	یکطرفه
single ended	یکسو
single entry	حسابداری فردی
single entry	حسابداری ساده
single envelopment	احاطه یک طرفه
single file	صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single file	یک ردیف ستون
single file	ستون یک
single file	به ستون یک حرکت کنید
single file	به ستون یک
single flow	راه یک طرفه
single address	بایک نشانی
single blessedness	بی زنی یا انفراد
single base	تک مادهای
single base	باروت یک حبهای
single combat	جنگ تن بتن
single combat	اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single conductor	سیم تک رشتهای
single conductor	هادی تک رشتهای
single-minded	بااراده
single core	کابل یک رشتهای
single bond	پیوند یگانه
single core	هادی تک رشتهای
single address	با یک نشانی
single address	با یک آدرس
single crystal	تک بلور
single flow	جاده یک مسیره
god is single	خدا یکتایا واحد است
single foot	تک روی
single foot	اسب تک رو
single-handed	یک دستی
single minded	بااراده
single minded	مصمم
single footer	تک رو
single minded	بی تزویر
single minded	امین
single handed	تنها
single hearted	امین
single handed	یکدستی
single haneded	یک تنه
single haneded	دست تنها
single-handed	تنها
single-minded	امین
single hearted	وفادار
single acting	یکطرفه
single foot	تکاور تک رو بودن
single hearted	یکدل
single haneded	تنهایی
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-minded	مصمم
single-minded	بی تزویر
single hearted	بی ریا
single curtain rail	ریلپردهتکی
single armature converter	مبدل یک ارمیچری
single bevel but weld	جوش لب به لب "وی " ساده
single valued function	تابع یک مقداری
single quotation marks	علامتنقلقولتکی
single variable function	تابع یک متغیره
single valued function	تابع یک جوابی
single barrel culvert	ابرولولهای
single barrel culvert	ابگذر استوانهای ساده
indian or single file	صف تکی
A single town and two different rates!. <proverb>	یک شهر و دو نرخ؟!.
He has not a single star in all the seven skies. <proverb>	یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
single acting cylinder	سیلندر یک طرفه
concentrated or single load	بارمتراکم
concentrated or single load	بار تک
single wire circuit	مدار تک سیم
book keeping by single e.	دفترداری ساده
single acting pump	پمپ یکطرفه
There is not a single stain on your character .	هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
concentrated or single load	بار موضعی
It wI'll pass off without one single incident	آب از آب تکان نخواهد خورد
single-decked pallet	سکویتکعرشه
single banked boat	قایق تک پارو زن
indian or single file	ستون یک
single board computer	کامپیوتر تک بردی
single phase rectifier	یکسوکننده یک فازه
single passage crusher	سنگ شکن یک طبقه
single core cable	کابل یک رشتهای
single cylinder engine	موتور یک سیلندر
single sided disk	دیسک یک رویه
single ended spanner	اچار یکسو

single barreled

یک لول