Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
single board computer	کامپیوتر تک بردی
Other Matches
on board computer	کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
board computer	یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
multi board computer	کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
single	عزب
single	ازدواج نکرده
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single	فقط یک
single	مجرد
single up	یک لا کردن طنابها
single value	ارزش منحصر بفرد
single	منفرد
single	انتخاب کردن
single	قایق یک نفره
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single	جدا کردن برگزیدن
single	تنها
single	انفرادی
single	تنها یک نفری
single	فرد
single	تک
single	واحد
single	مسابقه یکنفره
single last	دوخت لب به لب
every single day <adv.>	روز به روز
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
is he still single?	ایا هنوز تک است
every single day <adv.>	هر روز
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single	یک نفره
every single day <adv.>	همه روز
every single day <adv.>	روزانه
every single day <adv.>	روزبروز
every single day <adv.>	بطور یومیه
every single day <adv.>	بطور روزانه
single zero	صفرمنفرد
single precision	دقت یگانه
single skinned	یک پوسته
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single shot	گلوله منفرد
single sling	باربردار یک بندی
single skinned	یک جداره
single shot	تک گلولهای تک تیر
single shot	اسلحه تک تیر
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single shot	یکبارهای
single precision	تک دقتی
single reduction	تقلیل سرعت تکی
god is single	خدا یکتایا واحد است
single space	تک فاصله تو هم
single purpose	تک منظوره
single precision	با دقت معمولی
single stage	یک طبقهای
single precision	دقت تک
single precision	دقت واحد
single unit	یکان مستقل
single way switch	کلید یکراهه
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
single file	یک ردیف ستون
single track	تک راهه
single reed	نیتکی
single scull	پارویتکنفره
single seat	صندلییکنفره
single twist	تکدورانی
single cream	خامهپرچرب
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single-decker	اتوبوسیکطبقه
a single room	یک اتاق یک نفره
with single cream	با کرم یا خامه کم
single flight	پرواز رفت
single valued	تک مقدار
single valued	تک ارزشی
single stage	یک طبقه
single step	تک مرحلهای
single stepping	پیمودن تک
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single density	با تراکم واحد
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single tax	مالیات انفرادی
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single tax	مالیات واحد
single throw	یک لنگی
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single unit	یکان منفرد
single user	تک کاربری
single valued	تک ارز
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single pole	تک قطب
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single crystal	تک بلور
single density	چگالی تک
single ended	یکطرفه
single ended	یکسو
single entry	حسابداری فردی
single entry	حسابداری ساده
single envelopment	احاطه یک طرفه
single file	صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single file	ستون یک
single file	به ستون یک حرکت کنید
single file	به ستون یک
single core	هادی تک رشتهای
single core	کابل یک رشتهای
single conductor	هادی تک رشتهای
single acting	یکطرفه
single address	با یک آدرس
single address	با یک نشانی
single barreled	یک لول
single base	باروت یک حبهای
single base	تک مادهای
single blessedness	بی زنی یا انفراد
single bond	پیوند یگانه
single bond	پیوند ساده
single combat	جنگ تن بتن
single combat	اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single conductor	سیم تک رشتهای
single flow	راه یک طرفه
single flow	جاده یک مسیره
single foot	تک روی
single lane	شاهراه یک خطه
single life	زندگی مجردی
single life	انفرادی
single life	تجرد
single line	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single load	بار تک
single minimum	تک کمینه
single name paper	سفته دارای یک امضاء
single perforated	باروت یک سوراخه
single phase	برق یک فاز
single phase	تک فازه
single address	بایک نشانی
single lane	شاهراه یک طرفه
single interlocking	یک پیچه
single ignition	احتراق تک برقی
single foot	اسب تک رو
single foot	تکاور تک رو بودن
single footer	تک رو
single handed	تنها
single handed	یکدستی
single haneded	یک تنه
single haneded	دست تنها
single haneded	تنهایی
single hearted	امین
single hearted	وفادار
single hearted	بی ریا
single hearted	یکدل
single pneumonia	اماس یک شش
single line	خط مجزا
single-minded	بااراده
single-minded	مصمم
single-minded	بی تزویر
single-minded	امین
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
single minded	مصمم
single minded	بی تزویر
single minded	امین
single-handed	تنها
single-handed	یک دستی
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single line	ردیف تکی
single-digit <adj.>	یک رقمی
single line	خط تنها
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-digit <adj.>	تک رقمی
single-breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single line	ردیف مجزا
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single minded	بااراده
single phase locomotive	لکوموتیو یک فازه
single phase generator	تناوب گر تک فاز
single phase motor	موتور یک فازه
single ended spanner	اچار یکسو
single phase generating	مولد یک فازه
single phase current	جریان یک فازه
single loop armature	ارمیچر تک پیچکی
single clause bill	ماده واحده
single j butt weld	جوش لب به لب "جی "
single phase circuit	مدار تک فاز
single jet blowing	مشعل یک شعلهای
single passage crusher	سنگ شکن یک طبقه
single leg balance	حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
indian or single file	ستون یک
indian or single file	صف تکی
concentrated or single load	بار تک
concentrated or single load	بار موضعی
concentrated or single load	بارمتراکم
single valued function	تابع یک جوابی
single valued function	تابع یک مقداری
single u butt weld	اتصال لب به لب "یو"
single stand mill	دستگاه نورد یک مقامه
single stroke bell	زنگ تک ضربه
single sided disk	دیسک یک رویه
single variable function	تابع یک متغیره
single phase rectifier	یکسوکننده یک فازه
single pole cutout	فیوز تک پل
single phase transformer	ترانسفورماتور یک فاز
single phase winding	سیم پیچی یک فازه
single u butt joint	اتصال لب به لب "یو"
single pole switch	کلید یک پل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com