Dictiornary-Farsi | single pole switch | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
single pole switch	کلید یک پل


Other Matches

single pole	چوبدستی تکی اسکی
single pole	تک قطب
one pole switch	کلید یک قطبی
three pole switch	کلید سه پل
single pole cutout	فیوز تک پل
pole changing switch	کلید تعویض قطب
triple pole switch	کلید سه پل
double pole switch	کلید دو پل
single pole circuit breaker	مدارتکفطبشکننده
single way switch	کلید یکراهه
single throw switch	کلید یک طرفه
single contact switch	کلید یک قطبی
pole	دکل
two pole	دو پل
up the pole	گرفتار در تنگنا واقع شده
pole ax	با تبرچکش کشتن
four pole	چهار قطبی
pole ax	تبرزین
pole ax	تیر چکش دار
pole	چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole	نیزه پرش با نیزه
pole	قطب
pole	دسته بلند چیزی
pole	لهستانی
pole	با تیر یا دیرک محکم کردن
pole	تیردارکردن
pole	قطب دار کردن
pole	تیر چراغ برق
pole	شمع
pole	دستک
pole	قطب باطری
pole	میله پرچم
pole	پایه
pole	تیر
pole	نیش ماگنترون
analogous pole	شبه قطب
commutating pole	قطب کمکی
consequent pole	قطب فرعی
commutating pole	قطب جابجاگری
anchor pole	دیرک مهار
negative pole	قطب منفی مغناطیس
pole horse	اسب کنار مال بند
salient pole	قطب برجسته
barge pole	چیز غیر قابلاعتماد
barber's pole	پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
main pole	قطب اصلی
tail pole	کابلخارجی
communicating pole	قطب کمکی
pole position	جلوتر از همه در صف [مسابقه]
armature pole	قطب ارمیچر
pole climbing	از تیر بالا رفتن
pole climber	رکاب
pole charge	خرج میلهای
pole changing	تعویض قطب
pole changer	تعویض کننده قطب
pole changer	تغییردهنده قطبش
negative pole	قطب منفی
pole armature	ارمیچر قطبی
pole arc	قوس قطب
pole charge	خرج دستکی
pole position	آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
singles pole	تکپایه
fluted pole	پایهزهدار
doubles pole	تیردوتایی
tent pole	تیر چادر
tent pole	دیرک چادر
curtain pole	پایهپرده
the north pole	قطب شمال
the south pole	قطب جنوب
wound pole	قطب مرکب
wooden pole	دکل چوبی
head pole	تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
wooden pole	تیر چوبی
whisker pole	تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
tubular pole	دکل لولهای
liberty pole	چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
internal pole	قطب داخلی
magnet pole	قطب اهنربا
flag pole	میله پرچم
double pole	با دو قطب
double pole	دو قطبی
neutral pole	قطب خنثی
roof pole	سقفبلند
pole tip	سرنوکتیزچوباسکی
elevated pole	قطب نافر
elevated pole	قطب راصد
pole shaft	چوباسکی
pole grip	دستهمتصلبهدست
plain pole	پایهمسطح
pike pole	کلنگدوسردستهبلند
field pole	قطب میدان
magnetic pole	قطب مغناطیسی
to pole any thing up or down	چیزیرا سوی بالایا پایین هل دادن
pole shoe	کفشک قطب
pole plate	حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
spinnaker pole	تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
pole pitch	گام قطب
ski pole	چوبدست اسکی
pole piece	قطبک
ski pole	چوب اسکی بازی
ranging pole	شاخصهای مسافت یابی
rel pole	قطب قرمز
positive pole	قطب مثبت
pole vaulting	پرش با نیزه
pole shoe	کفش قطب
pole sitter	راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
Pole Star	Polaris
Pole Star	ستاره قطبی
Pole Star	جدی
pole strength	شدت قطب
pole tips	نوکهای قطب
pole vaulter	پرنده با نیزه
ridge pole	کش بالای شیروانی
ridge pole	کش دیرک افقی چادر
totem pole	تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
pole vault	بانیزه پریدن
pole vaults	پرش با نیزه
pole vaults	بانیزه پریدن
North Pole	قطب شمال
pole jumping	پرش با تیر
pole vault	پرش با نیزه
pole horse	یابوی عصار خانه
pole mast	دکل یک تیکه
pole jumping	با گرفتن چوب در دست
pole mast	دیرک یک پارچه
pole jumping	جست
pole of development	قطب توسعه
pole horse	اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
South Pole	قطب جنوب
extended pole piece	قطبک دراز شده
horn of pole piece	شاخ قطبک
free magnetic pole	قطب مغناطیسی ازاد
magnetic north pole	قطب شمال مغناطیسی
flage pole position	موقعیت میله پرچمی
shaded pole motor	موتور با قطب سایه دار
split pole converter	تبدیل گر با انشقاق قطب
magnetic pole sterngth	شدت قطب مغناطیسی
split pole motor	موتور با قطب چاکدار
communicating pole winding	سیم پیچی قطب کمکی
pole post clamp	ترمینال
pole changing motor	موتور با قطبهای قابل تعویض
commutating pole generator	مولد با قطب جابجاگر
split pole motor	موتور کمکی
celestial north pole	قطب شمال عالم
commutating pole converter	تبدیل گر قطب کمکی
not touch something with a ten-foot pole <idiom>	تصمیم گیری چیزی به طور کامل
double pole circuit breaker	دوقطبمدارشکننده
celestial body south pole	قطب جنوب عالم
every single day <adv.>	همه روز
single	یک نفره
every single day <adv.>	روز به روز
every single day <adv.>	بطور روزانه
single value	ارزش منحصر بفرد
every single day <adv.>	هر روز
is he still single?	ایا هنوز تک است
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
every single day <adv.>	روزبروز
every single day <adv.>	بطور یومیه
single last	دوخت لب به لب
single up	یک لا کردن طنابها
every single day <adv.>	روزانه
single	مجرد
single	جدا کردن برگزیدن
single	انتخاب کردن
single	تنها
single	ازدواج نکرده
single	مسابقه یکنفره
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single zero	صفرمنفرد
single	قایق یک نفره
single	عزب
single	انفرادی
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single	فقط یک
single	واحد
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single	منفرد
single	تک
single	فرد
single	تنها یک نفری
switch over	تعویض کردن برق
to switch off	خاموش کردن
switch off	قطع جریان برق
one way switch	کلید یکراهه
one way switch	کلید یک پل
three way switch	کلید تبدیل
the switch is on	چراغ برق روشن است
n way switch	گزینه N راهی
the switch	فن رو دست
the switch is on	برق جریان دارد
the switch is on	کلید برق باز است
on off switch	گزینه قطع و وصل
to switch off	قطع کردن اتصال
to switch off	رابادیگری قطع کردن
switch	تعویض
switch	نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switch	یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch	قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch	شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود