Dictiornary-Farsi | single reed | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
single reed	نیتکی


Other Matches

reed	شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
reed	نی
reed	نی شنی
reed	قصب ساخته شده ازنی
reed	الت موسیقی بادی
reed	قمیش
reed or read	شیر دادن
bur reed	جل وزغ ابی
reed bed	نیزار
reed bed	نیستان
reed mat	حصیر
reed valve	شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
to lean on a reed	تکیه بر اب کردن
reed pipe	لوله یا نای الات موسیقی بادی
reed mace	لویی
reed stop	کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
double reed	نوعیآلتموسیقیدوبله
reed of a pipe	زبانه نی
reed mace	بته لویی
reed hooks	قلابنیشکل
reed organ	یکنوع الت موسیقی بادی
Egyptian reed pen	نشانگرمصری
reed frequency meter	فرکانس مترانبری
reed & prince screw	پیچی با سر شکافدار
single last	دوخت لب به لب
single	انتخاب کردن
single zero	صفرمنفرد
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
is he still single?	ایا هنوز تک است
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single	یک نفره
single value	ارزش منحصر بفرد
single up	یک لا کردن طنابها
every single day <adv.>	روز به روز
single	واحد
single	ازدواج نکرده
single	عزب
single	قایق یک نفره
single	مسابقه یکنفره
single	تنها
single	جدا کردن برگزیدن
single	مجرد
single	انفرادی
single	تنها یک نفری
single	فرد
single	تک
single	منفرد
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
every single day <adv.>	هر روز
every single day <adv.>	همه روز
every single day <adv.>	روزانه
every single day <adv.>	روزبروز
every single day <adv.>	بطور یومیه
every single day <adv.>	بطور روزانه
single	فقط یک
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single shot	گلوله منفرد
single shot	تک گلولهای تک تیر
single shot	اسلحه تک تیر
single tax	مالیات انفرادی
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single space	تک فاصله تو هم
single stepping	پیمودن تک
single step	تک مرحلهای
single skinned	یک جداره
single skinned	یک پوسته
single stage	یک طبقه
single stage	یک طبقهای
single sling	باربردار یک بندی
single shot	یکبارهای
single phase	برق یک فاز
single perforated	باروت یک سوراخه
single name paper	سفته دارای یک امضاء
single minimum	تک کمینه
single load	بار تک
single line	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single life	تجرد
single life	انفرادی
single life	زندگی مجردی
single lane	شاهراه یک خطه
single phase	تک فازه
single pneumonia	اماس یک شش
single reduction	تقلیل سرعت تکی
single purpose	تک منظوره
single precision	دقت یگانه
single precision	دقت تک
single precision	دقت واحد
single precision	با دقت معمولی
single precision	تک دقتی
single density	با تراکم واحد
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single pole	تک قطب
single lane	شاهراه یک طرفه
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single tax	مالیات واحد
single line	ردیف تکی
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single flight	پرواز رفت
with single cream	با کرم یا خامه کم
a single room	یک اتاق یک نفره
single line	ردیف مجزا
single line	خط تنها
single-digit <adj.>	یک رقمی
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single line	خط مجزا
single minded	بااراده
single-decker	اتوبوسیکطبقه
single valued	تک ارز
single user	تک کاربری
single unit	یکان مستقل
single unit	یکان منفرد
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single track	تک راهه
single throw	یک لنگی
single valued	تک ارزشی
single valued	تک مقدار
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single cream	خامهپرچرب
single twist	تکدورانی
single seat	صندلییکنفره
single scull	پارویتکنفره
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
single way switch	کلید یکراهه
single-digit <adj.>	تک رقمی
single bond	پیوند ساده
single ended	یکطرفه
single ended	یکسو
single entry	حسابداری فردی
single entry	حسابداری ساده
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single envelopment	احاطه یک طرفه
single file	صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single file	یک ردیف ستون
single file	ستون یک
single file	به ستون یک حرکت کنید
single file	به ستون یک
single flow	راه یک طرفه
single flow	جاده یک مسیره
single foot	اسب تک رو
single address	بایک نشانی
single density	چگالی تک
single combat	اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single bond	پیوند یگانه
single blessedness	بی زنی یا انفراد
single combat	جنگ تن بتن
single base	تک مادهای
single conductor	سیم تک رشتهای
single conductor	هادی تک رشتهای
single barreled	یک لول
single core	کابل یک رشتهای
single core	هادی تک رشتهای
single base	باروت یک حبهای
single address	با یک نشانی
single crystal	تک بلور
single address	با یک آدرس
single foot	تکاور تک رو بودن
single acting	یکطرفه
single foot	تک روی
single minded	مصمم
single minded	بی تزویر
single handed	یکدستی
single haneded	یک تنه
single haneded	دست تنها
single minded	امین
single haneded	تنهایی
single hearted	امین
single-handed	یک دستی
single-handed	تنها
single hearted	وفادار
single hearted	بی ریا
single hearted	یکدل
single ignition	احتراق تک برقی
single-breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single interlocking	یک پیچه
single-minded	امین
single handed	تنها
single-minded	بی تزویر
single-minded	مصمم
single-minded	بااراده
god is single	خدا یکتایا واحد است
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single footer	تک رو
single quotation marks	علامتنقلقولتکی
single armature converter	مبدل یک ارمیچری
indian or single file	صف تکی
single curtain rail	ریلپردهتکی
single acting cylinder	سیلندر یک طرفه
single acting pump	پمپ یکطرفه
single bevel but weld	جوش لب به لب "وی " ساده
single board computer	کامپیوتر تک بردی
There is not a single stain on your character .	هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
indian or single file	ستون یک
It wI'll pass off without one single incident	آب از آب تکان نخواهد خورد