Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (2 milliseconds)
English	Persian
single skinned	یک پوسته
single skinned	یک جداره
Other Matches
skinned	چرم
skinned	جلد
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	لخت کردن
skinned	پوسته
skinned	پوسته ریخته گی
skinned	پوست پوستی
skinned	پوست
thick-skinned	پوست کلفت
thick skinned	پوست کلفت
thick skinned	بی احساس
thin skinned	دارای پوست نازک
He is thick-skinned.	آدم پوست کلفتی است
thin skinned	حساس
thin skinned	نازک نارنجی
thin skinned	پوست نازک
single zero	صفرمنفرد
single last	دوخت لب به لب
single	فرد
single up	یک لا کردن طنابها
single value	ارزش منحصر بفرد
single	تنها
is he still single?	ایا هنوز تک است
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
single	انتخاب کردن
single	یک نفره
single	مجرد
single	انفرادی
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single	تنها یک نفری
single	تک
single	منفرد
single	واحد
every single day <adv.>	روز به روز
every single day <adv.>	هر روز
single	مسابقه یکنفره
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single	جدا کردن برگزیدن
single	عزب
every single day <adv.>	روزانه
every single day <adv.>	روزبروز
every single day <adv.>	بطور یومیه
every single day <adv.>	بطور روزانه
single	فقط یک
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single	ازدواج نکرده
single	قایق یک نفره
every single day <adv.>	همه روز
single tax	مالیات انفرادی
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single stepping	پیمودن تک
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single sling	باربردار یک بندی
single step	تک مرحلهای
single stage	یک طبقه
single stage	یک طبقهای
single space	تک فاصله تو هم
single shot	اسلحه تک تیر
single shot	تک گلولهای تک تیر
single shot	گلوله منفرد
single phase	برق یک فاز
single perforated	باروت یک سوراخه
single name paper	سفته دارای یک امضاء
single minimum	تک کمینه
single load	بار تک
single line	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single life	تجرد
single life	انفرادی
single life	زندگی مجردی
single lane	شاهراه یک خطه
single phase	تک فازه
single pneumonia	اماس یک شش
single shot	یکبارهای
single reduction	تقلیل سرعت تکی
single purpose	تک منظوره
single precision	دقت یگانه
single precision	دقت تک
single precision	دقت واحد
single precision	با دقت معمولی
single precision	تک دقتی
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single pole	تک قطب
single lane	شاهراه یک طرفه
single tax	مالیات واحد
single line	ردیف تکی
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single flight	پرواز رفت
with single cream	با کرم یا خامه کم
a single room	یک اتاق یک نفره
single line	ردیف مجزا
single line	خط تنها
single-digit <adj.>	یک رقمی
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single line	خط مجزا
single valued	تک ارزشی
single-decker	اتوبوسیکطبقه
single valued	تک ارز
single user	تک کاربری
single unit	یکان مستقل
single unit	یکان منفرد
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single track	تک راهه
single throw	یک لنگی
single valued	تک مقدار
single way switch	کلید یکراهه
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single cream	خامهپرچرب
single twist	تکدورانی
single seat	صندلییکنفره
single scull	پارویتکنفره
single reed	نیتکی
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
single-digit <adj.>	تک رقمی
single bond	پیوند یگانه
single density	چگالی تک
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single ended	یکطرفه
single ended	یکسو
single entry	حسابداری فردی
single entry	حسابداری ساده
single envelopment	احاطه یک طرفه
single file	صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single file	یک ردیف ستون
single file	ستون یک
single file	به ستون یک حرکت کنید
single file	به ستون یک
single flow	راه یک طرفه
single flow	جاده یک مسیره
single acting	یکطرفه
single density	با تراکم واحد
single combat	اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single blessedness	بی زنی یا انفراد
single base	تک مادهای
single combat	جنگ تن بتن
single base	باروت یک حبهای
single conductor	سیم تک رشتهای
single bond	پیوند ساده
single barreled	یک لول
single conductor	هادی تک رشتهای
single core	کابل یک رشتهای
single core	هادی تک رشتهای
single address	با یک نشانی
single address	با یک آدرس
single crystal	تک بلور
single address	بایک نشانی
single foot	اسب تک رو
single foot	تکاور تک رو بودن
single foot	تک روی
single minded	مصمم
single minded	بی تزویر
single handed	یکدستی
single haneded	یک تنه
single haneded	دست تنها
single minded	امین
single haneded	تنهایی
single hearted	امین
single-handed	یک دستی
single-handed	تنها
single hearted	وفادار
single hearted	بی ریا
single hearted	یکدل
single ignition	احتراق تک برقی
single-breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single interlocking	یک پیچه
single minded	بااراده
single-minded	امین
single-minded	بی تزویر
single handed	تنها
god is single	خدا یکتایا واحد است
single footer	تک رو
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-minded	مصمم
single-minded	بااراده
There is not a single stain on your character .	هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
A single town and two different rates!. <proverb>	یک شهر و دو نرخ؟!.
indian or single file	ستون یک
single curtain rail	ریلپردهتکی
concentrated or single load	بارمتراکم
single board computer	کامپیوتر تک بردی
single bevel but weld	جوش لب به لب "وی " ساده
indian or single file	صف تکی
single barrel culvert	ابرولولهای
single barrel culvert	ابگذر استوانهای ساده
It wI'll pass off without one single incident	آب از آب تکان نخواهد خورد
single acting pump	پمپ یکطرفه
single acting cylinder	سیلندر یک طرفه
book keeping by single e.	دفترداری ساده
single wire circuit	مدار تک سیم
concentrated or single load	بار تک
single-decked pallet	سکویتکعرشه
concentrated or single load	بار موضعی
He has not a single star in all the seven skies. <proverb>	یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
single armature converter	مبدل یک ارمیچری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com