English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
English Persian
sister services خدمات وابسته
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Other Matches
sister همشیره
sister خواهر
sister خواهری کردن
sister پرستار دخترتارک دنیا
half sister خواهر ناتنی
sister ship کشتی خواهر
foster sister خواهر رضاعی
step sister خواهر ناتنی
sister ship کشتی همسان
step sister ناخواهری
sister ship ناوهای هم شکل و هم نوع
sister ship ناو همتا
sister in law زن برادرزن
pricket sister گوزن ماده دو ساله
sister in law جاری
sister in law خواهر شوهر زن برادر
sister in law خواهر زن
sister hooks قلاب پرچم
sister hooks شکل پرچم
flight sister افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
sister-in-law زن برادرزن
sister-in-law خواهرشوهر زن برادر
sister-in-law خواهرزن
half-sister خواهر ناتنی
My younger brother and sister . برادر وخواهر کوچک من
My sister says she's looking forward to meeting you. خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
Your sister is very young for her age . خواهرت ماشاالله خوب مانده
services تاسیسات
services خدمات
services نیروهای مسلح
services قسمتهای اداری ادارات نظامی
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
services نیروهای سه گانه
services خدمات سرویسها
services قسمتها
services 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
special services خدمات مخصوص
emergency services اورژانس
we owe him for his services خدمات او هستم
we owe him for his services مدیون
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
technical services خدمات فنی
welfare services خدمات رفاهی
mail services خدمات پستی
postal services خدمات پستی
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal services خدمات مخابراتی
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
customs of the services مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
civil services خدمات دولتی
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
advisory services خدمات مشورتی
administrative services قسمتهای اداری
administrative services خدمات اداری
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
social services خدمات اجتماعی
wire services خبر گزاری
tea services سرویس چای خوری
goods and services کالاها و خدمات
health services خدمات بهداشتی
public services بریات عمومیه
public services خدمات عمومی
personnel services خدمات پرسنلی
personnel services خدمات کارمندی
naming services روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
secret services دستگاه محرمانه دولت
health services خدمات بهداری قسمتهای بهداری
joint services خدمات مشترک
loyal services خدمات صادقانه
medical services خدمات پزشکی
military services قسمتهای نظامی
military services نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
Commemoration services were held . مراسم یاد بودانجام شد
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com