English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
English Persian
size tolerance تلرانس اندازه
Other Matches
tolerance خطای مجاز
tolerance قدرت تحمل نسبت بدارویا زهر
tolerance بردباری
tolerance سعه نظر اغماض
tolerance مدارا
tolerance تحمل
tolerance اباحه
tolerance خورند
tolerance حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
tolerance دامنه تغییرات
tolerance بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerance حد ترخیص
tolerance تلرانس
tolerance حدود قابل تحمل
tolerance تفاوت مجاز
tolerance رواداری
tolerance <adj.> تساوی نیازمندانه
tolerance مرز گذشت
tolerance روایی
tolerance تاب
tolerance dose دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
fault tolerance قدرت تحمل نقص
fault tolerance تولرانس عیب
stress tolerance تحمل فشار روانی
acceptance tolerance حد مجاز قابل قبول
frequency tolerance میزان تغییر مجاز فرکانس
frustration tolerance تحمل ناکامی
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
limit of tolerance حد رواداری
tolerance limit خطای مجاز
fault tolerance تحمل نقص
what is your size? اندازه
of an out size بیرون از اندازه
of an out size دارای اندازه غیر معمل
over size بزرگتر از اندازه
that is about the size of it همینطور است
size اهار زدن
that is about the size of it حقیقت امراین است
to size up اندازه
to size up را براوردکردن
what is your size? شما چیست
size اندازه
size بزرگی
size به اندازه کردن
size چسب زدن
size مقدار
size قالب
size سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size چسب زنی اهارزدن
size بر اورد کردن
size وسعت
(the) size of it <idiom> به شکلی که است
size up <idiom> بسته به شرایط ،برانداز کردن
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size اندازه بعدساختمان
size قد
king size بزرگ
nuclear size اندازه هسته
nominal size اندازه نامی
of a large size بزرگ
london in size پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
nominal size اندازه اسمی
neat size اندازه خالص
man size اندازه مناسب یک مرد
limiting size اندازه محدود
lessin size خردتر
lessin size کوچکتر
minimum size اندازه حداقل
size effect تاثیر اندازه
Pick on someone your own size. برو با هم قدهای خودت طرف بشو
type size اندازه فونت
type size اندازه حروف
trim size اندازه طبیعی
size stick قالب اندازه گیری
size stick الت اندازه گیری پا
size control کنترل اندازه
size constancy ثبات اندازه
screen size اندازه صفحه
sample size بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
sample size مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
sample size تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه
sample size بزرگی نمونه
sample size حجم نمونه
point size برای اندازه گیری نوع یا متن
point size اینچ
cut down to size <idiom> ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
it is the size of a sparrow باندازه یک گنجشک است
full size اندازه طبیعی
life-size باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
life-size اندازه واقعی
accurate to size دقت در اندازه گرفتن
atomic size اندازه اتم
atomic size اندازه اتمی
attack size اندازه تک
accuracy to size دقت اندازه گذاری
attack size استعداد وسایل درگیر در تک
basic size اندازه اصلی
basic size اندازه اولیه
life size باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
pint-size باندازه سرسنجاق
full size بخ مقیاس یک به یک
full-size اندازه طبیعی
full-size بخ مقیاس یک به یک
pint size پست
pint size خرد ناچیز
pint size کوچک
pint size باندازه سرسنجاق
pint-size پست
pint-size خرد ناچیز
pint-size کوچک
block size اندازه کنده
block size اندازه کندهای
family size تعداد افراد خانواده
file size اندازه فایل
fit size اندازه مناسب
fractional size اندازه کسری
hypostatize or size ذات جدا دانستن
hypostatize or size شخصیت دادن به
hypostatize or size مسلم فرض کردن
it is four times my size چهاربرابر
it is four times my size من است چهارتای من است
it is of a normal size دارای اندازه عادی یا معمولی است
effective size اندازه موثر
design size اندازه طرح
life size اندازه واقعی
design size اندازه نامی
cut to size به اندازه بریدن
body size اندازه بدن
block size اندازه بلاک
data word size اندازه کلمه داده
size of a statistical sample [N] تعداد کل داده های آماری
size distribution of income توزیع درامد برحسب مقدار
size distribution of income توزیع درامد مقداری
grain size classification طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
fixed size records رکوردهای با اندازه ثابت
paricle size analysis دانه بندی کردن
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
effective size of grain قطر موثر ذرات
effective size of grain اندازه موثرذرات
size weight illusion خطای ادراکی اندازه- وزن
olympic size pool اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
Act your age [and not your shoe size] ! به سن خودت رفتار بکن ! [مثل بچه ها رفتار نکن !]
The shoes are a size too big for my feet. کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com