Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 70 (5 milliseconds)
English	Persian
skate mount	رینگ و پایه مسلسل
skate mount	پایه دوار مسلسل روی خودرو
Other Matches
skate	بازی تهاجمی
skate	سرسره بازی کردن کفش چرخدار
skate	اسکیت بازی کردن
skate off	حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
skate	کفش یخ بازی سرخوردن
skate	ماهی چهار گوش
skate	لقمه ماهی
skate	اسب مردنی
skate	ادم پست
skate	یارو
skate	هاکی روی یخ
roller-skate	اسکتینگ
roller skate	کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
ice skate	روی یخ اسکی کردن
figure skate	اسکیت با انجام حرکات مختلف
roller skate	اسکتینگ
ice skate	اسکی روی یخ
ice-skate	روی یخ اسکی کردن
ice-skate	اسکی روی یخ
speed skate	اسکیتسرعتی
hockey skate	کفشهاکی
skate sailer	اسکیت باز روی یخ بکمک باد
roller-skate	کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
skate guard	پرش روی تیغه اسکیت
skate boat	قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
skate on thin ice <idiom>	ریسک کردن
to mount somebody	با کسی مقاربت جنسی کردن [اصطلاح رکیک] [اصطلاح روزمره]
mount	زیادشدن
mount	شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount	عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
mount	تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
mount	:کوه
mount	تپه
mount	:بالارفتن
mount	صعود ترفیع
mount	سوار شدن بر
mount	صعودکردن
mount	نصب کردن
mount	سوارشدن
mount	سوار کردن
mount	بالغ شدن بر
mount	مقوای عکس
mount	پایه قاب عکس
mount	پایه
mount	ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
mount	محکم کردن
mount	اسب مسابقه با سوارکار مانت
mount	سوار شدن قله برامدگی
mount	سکو
mount	قنداق سوار کردن بر پا کردن
mount	مقر
mount	پایه نصب
mount	مرکوب
mount	بلند شدن
horseshoe mount	پایهنعلیشکل
lens mount	دهانهلنز
bayonet mount	سنجاقیکهبراینصبقسمتهایمختلفبکارمیرود
slide mount	شیشهرویاسلاید
pier mount	پایه نصب
quadrant mount	پایه دستگاه تراز توپ
quadrant mount	مقر تراز ربعی توپ
pier mount	پایه نصب ستونهای ساختمانی
guard mount	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
engine mount	پایه موتور
artillery mount	سکوی نصب
artillery mount	سکوی توپخانه
artillery mount	قنداق توپخانه
surface mount technology	روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com