Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
skin and bone
پوست واستخوان
skin and bone
لاغر
Other Matches
skin
پوست پوستی
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوسته ریخته گی
skin
پوسته
with a whole skin
پی گزند سالم
skin
لخت کردن
skin
پوست
skin
چرم
get under one's skin
<idiom>
آزاردادن
skin
جلد
were i in his skin
اگر بجای او بودم
next to the skin
روی تن
next to the skin
زیر همه جامه ها
skin game
فریبکاری
skin game
تقلب درقمار
skin game
قمار از روی تقلب
skin eruption
بثورات
skin eruption
دانه
skin eruption
جوش
skin effect
اثر پوست
skin effect
اثر سطحی
skin dive
غوص کردن
scarf skin
جلدرویی
skin dive
زیر ابی رفتن
kid skin
تیماج
kid skin
پوست بزغاله
kid skin
شورو
water skin
مشک
lion skin
دلیری بخود بسته
onion skin
یکجور کاغذ نازک
oxide skin
قشر نازک اکسید
oxide skin
پوسته اکسید
scarf skin
پوست برونی
scarf skin
بشره
scarf skin
فوق الجلد
scarf skin
پوشش یاغلاف بیرونی
skin churn
خیک
skin friction
مقاومت پوسته
skin graft
پوست به بدن پیوند زدن پیوندپوست
by the skin of one's teeth
<idiom>
باسود بسیار اندک
jump out of one's skin
<idiom>
skin alive
<idiom>
سرزنش کردن،کتک زدن
skin and bones
<idiom>
خیلی لاغر
skin-deep
<idiom>
سطحی
(no) skin off one's nose
<idiom>
دلبستگی به چیزی ،دلواپسی
(by the) skin of one's teeth
<idiom>
فقط وفقط
by the skin of one's teeth
<idiom>
بزور
[با زحمت]
کاری را با موفقیت انجام دادن
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
sheep skin
پوست گوسفند
onion skin
پوست پیاز
Everyone was thinknig of his own skin.
هر کس به فکر جان خود بود
banana skin
اشتباهتصادفیو سهوی
warty skin
پوستزگیلدار
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
skin the cat
اسکن د کت
skin the cat
حالت گربهای
skin with mortar
اندود کردن با ملات
skin with mortar
رومالی کردن با ملات
smoothing the skin
کاشیکاری
soft skin
پوسته نرم
wing skin
پوسته بال
skin-tight
تنگ
skin-tight
چسبیده
leather skin
پوستچرمی
skin surface
سطحپوست
skin diver
غواص
skin-diver
غواص
skin deep
سطحی
skin deep
فقط تا روی پوست رویی
skin deep
فاهری
he was a skin and bones
همه پوست واستخوان بود
corrugated skin
پوسته موجدار
skin tight
<adj.>
بدن نما
skin diving
غواصی
skin-diving
غواصی
goose skin
ترکیدگی پوست ازسرمایابیم
calf skin
تیماج
calf skin
پوست گوساله
skin-divers
غواص
onion skin architecture
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
galvanic skin response
پاسخ برقی پوست
Oily skin (food).
پوست ( غذای ) چرب
galvanic skin response
جی اس ار
save one's neck/skin
<idiom>
نجات خوداز خطر ومشکل
He escaped by the skin of his teeth.
بزحمت جانش رانجات داد
To eat an apple with the skin.
سیب را با پوست خوردن
magnetic skin effect
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
onion skin language
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
the sun had parched his skin
افتاب پوست تنش را سوزانده بود
t bone
گوشت و استخوان گاو بشکل حرف T
to the bone
<idiom>
به طور کامل
bone
عظم
bone
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
bone
تقاضاکردن
bone
خواستن درخواست کردن
bone
استخوان
The skin ages intrinsically and extrinsically.
سن پوست از درون و بیرون رشد می کند.
thigh bone
استخوان ران
thigh bone
فخد
to have a bone to pick
بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
tympanic bone
استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
marrow bone
زانو
marrow bone
قاب زانو
bone dry
جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است
funny bone
<idiom>
جایی پشت آرنج که موقع ضربه سوزش وخارش میکند
temporal bone
استخوان گیجگاه
ungual bone
استخوان ناخنی
funny bone
شوخی
funny bone
استخوان ارنج
splint bone
استخوان ساق نازک نی
splinter bone
قصبه صغری
splinter bone
ساق کوچک قزن قفلی
spoke bone
زند بالا
spoke bone
زند اعلی
stifle bone
کاسه زانوی اسب
stirrup bone ;stirrup bone
استخوان رکابی
herring-bone
[نقش تزئینی جناغی]
wishing bone
جناغ مرغ جناغ
bone marrow
مغز قسمت عمده
bone marrow
جوهر
bone of contention
مایه نفاق
green bone
نیزه ماهی
bone marrow
مخ
To set a bone.
استخوان جا انداختن
marrow bone
استخوان مغز دار
It is now dry as a bone .
حالاحسابی خشک شده است
nasal bone
استخوانبینی
as dry as a bone
مثل چوب
[خشک]
alveolar bone
استخوانحفرهای
bone-house
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
bone china
چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
bone marrow
مغز استخوان
bone dry
خیلی خشک
bone dry
خشکیده
bone dry
کسی که لب به مشروب الکلی نمیزند
zygomatic bone
استخوان گونه
ckeek bone
استخوان گونه
bone of contention
<idiom>
دلیل برای جنگیدن
huckle bone
استخوان چاربند
knuckle bone
سه قاب
knuckle bone
برامدگی بندانگشت
long bone
استخوانهای دراز
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
malar bone
استخوان گونه
maxillary bone
استخوان ارواره
navicular bone
استخوان زورقی
frontal bone
استخوان پیشانی
occipital bone
استخوان قمحدوه
frontomalar bone
استخوان پیشانی وگونه
herring bone
معماری یا طرح چپ و راست
foot bone
غوزک مچ پا
foot bone
خرده استخوان پا
knuckle bone
قاب بازی
knuckle bone
کعب
knuckle bone
قاب
huckle bone
استخوان لگن
huckle bone
قاب
huckle bone
استخوان قوزک کعب
the humeral bone
استخوان بازو
the humeral bone
استخوان عضد
the humeral bone
بازو
the humeral bone
عضد
herring bone
استخوان شاه ماهی
tongue bone
لامی
hyoid bone
استخوان لامی
innominate bone
استخوان بی نام
innominate bone
استخژان چاربند که از سه استخوان درست شده است
have a bone to pick
بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
parietal bone
اهیانه
funny bone
خوش مزگی
breast bone
استخوان سینه
bone setting
شکسته بندی
bone setter
شکسته بند
bone oil
روغن استخوانی
bone glue
سریشم استخوانی
hurl bone
استخوان ران اسب
bone conduction
رسانش استخوانی
ankle bone
کعب
bone black
عاج سیاه
bone ache
استخوان درد
back bone
rope ridge
anvil bone
استخوان سندانی
ankle bone
استخوان قوزک
aitch bone
استخوان کفل
breast bone
عظیم قص
cannon bone
استخوان ساق پا
carpal bone
حجره گرزن
ridge bone
استحکام
ring bone
استخوان زیادی در بخولق اسب
fish bone
خارماهی
ridge bone
ستون فقرات پشت
fish bone
استخوان ماهی
cuttle bone
کف دریا
ridge bone
تیره پشت
pertrosal bone
استخوان سنگی یاحجری
collar bone
ترقوه
scroll bone
استخوان فرفرهای
shin bone
درشت نی
shin bone
قصبه کبری
ridge bone
استواری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com