English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
sleeper wall دیوار کرسی
Other Matches
sleeper خواب رونده
sleeper تراورس
sleeper میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
sleeper زیر سری ستون
sleeper اهن زیرساختمان
sleeper واگن تختخواب دار
sleeper خوابیده
longitudinal sleeper تراورس طولی
sleeper-cab کابینخواب
i am a light sleeper خواب من سبک است
railway sleeper تراورس
She is a light sleeper . خوابش سبک است
sleeper beam بالشتک
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
sleeper beam زیر سری
grooved sleeper تراورس شیاردار
wall up رسیدن موج به حداکثر اوج
wall-to-wall سرتاسری
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall-to-wall از دیوار به دیوار
to go to the wall درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall-to-wall فرش کردن سرتاسری
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
wall-to-wall کامل
the wall پشت دیوارایستاده بودم
wall-to-wall فراگیر
wall-to-wall همگانی
wall-to-wall همه جانبه
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall تیغه کشیدن دیوار
wall دیواره
wall محصورکردن
wall دیواری
wall دیوارکشیدن
wall حصار دار کردن
wall دیوار
wall محصور کردن
wall جدار
wall حصار
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
wall louse موریانه
wall louse ترده
wall lining اندود دیوار
wall opening روزنه دیوار
wall paint رنگ دیوار
wall painting نقاشی دیواری
wall paper کاغذ دیواری
wall pass پاس مستقیم
wall plate زیرسری
wall rue سداب کهنه
wall socket پریز دیواری
wall lining پوشش دیوار
wall knot گره تخت
town wall باروی شهر
toe wall دیوارضامن پادیوار
toe wall دیوار پای خاکریز
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
thickness of a wall ضخامت دیوار
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
to deafen a wall عایق کردن دیوار
to deaden a wall عایق کردن دیوار
thickness of a wall کلفتی دیوار
wailing wall دیوارندبه
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
wall knot گره حصیری
wall insulator عایق دیوار
wall hanging تزئینات دیواری
wall eye چشم سفید
wall eye چشم مات
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall entrance عبور از داخل دیوار
panel wall اگین دیوار
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
to deafen a wall دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
wall socket پریز روی دیوار
wall sockets پریز ها
the picture on the wall این عکس روی دیوار
hole in the wall <idiom>
wall sockets پریز های دیواری
wall sockets پریز های روی دیوار
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
fruit-wall چفته
dwarf wall دیوار نیمه
curtain-wall تیغه
conservative wall دیوار باغچه
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall میل دیوار
wall clock ساعت دیواری
handwriting on the wall <idiom>
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
Qibla wall دیوارکیبلا
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
fortified wall دیوارکناری
cell wall دیوارهسلولی
bund wall دیوارمرکب
brick wall آجردیوار
back wall دیوارپشتی
wing wall دیواره جانبی
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
start wall دیوارهشروع
tank wall دیوارهنانکر
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall دیوارموج
wall tent چادردیوارهدار
wall stud تیرچوبدیواری
wall light چراغدیواری
wall lantern فانوسدیواری
wall grille شبکهدیواری
wall and rails دیواروریلها
turning wall دیواربازگشت
wall tie بست دیواری
key wall دیوار اب بند
gap in a wall شکاف دردیوار
gable wall دیوار لچکی
gable wall دیوار سنتوری
fruit wall چفته
front wall دیوار جلو
front wall دیوار مقابل اسکواش
fresco a wall اب رنگ زدن
fresco a wall دیوار سفید کرده را
bearing wall دیوار باربر
gravity wall دیوار وزنی
it sprang from the wall ازدیوار رویید
interior wall دیوار داخلی
insulated wall دیواره عایق
batter of a wall شیب دیوار
head wall دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
fire wall دیوار اتش بند
training wall دیواره راهنما
guide wall دیواره راهنما
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
bearing wall دیوار بارگیر
bench wall دیوار تکیه گاه
cut off wall دیوار جداکننده
common wall دیوار مشترک
curtain wall تیغه
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
curtain wall دیوار پردهای
cross wall دیوار پلهای عرضی
cross wall دیوار همبر
coping of a wall در پوش روی دیوار
decorated wall دیوار تزیینی
banch wall دیواره محافظ
face wall دیوار بر
wall arcade طاقنما
face wall ماسک
face wall نقاب
wall bracket طاقچه
enclosure wall دیوار بر
box wall صندوقه
clay wall دیوار چینه
coping of a wall قرنیس روی دیوار
the pictures on the wall عکس ها
quay wall دیوار بارانداز
rear wall دیوار پشت
render a wall استرکشی دیوار
cavity wall دیوار صندوقهای
retaining wall دیوار حائل
retaining wall دیوار ضامن
party wall دیوار مشترک
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
shear wall دیوار برشی
side wall دیوار پهلویی
the pictures on the wall ی روی دیوار
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
spine wall دیوار اساسی
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
plinth of a wall ازاره
pise wall چینه
banch wall دیواره پشتیبان
apron wall صفحه پیش بند
approach wall دیواره ورودی
non bearing wall دیوار تیغه
base of wall روپی
an interstice in a wall ترک در دیوار
cavity wall دیوار دو جداره
cavity wall دیوارتوخالی
batter of a wall میل دیوار
lining of the wall پوشش روی دیوار
one brick wall دیوار یک اجره
outer wall دیوار خارجی
partition wall دیوار تیغه
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
partition wall تیغه
pellitory of the wall اذن الفار
wall wort اذن الفار
concrete core wall دیوار با هسته بتنی
to talk to a [brick] wall <idiom> با دیوار حرف زدن [اصطلاح]
to strip the paint off the wall رنگ را از دیوار [با خراش] کندن
Loudon's hollow wall [دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
load-bearing wall دیوار حمال
knock one's head against the wall <idiom> کاربی نتیجه
My head hit the wall. سرم خورد به دیوار
inbond and outbond wall دیوار با اجر چینی کله راسته
load bearing wall دیوار باربر
load bearing wall دیوار حمال
non load bearing wall دیوار بار نبر
wall mounting cabinet قفسهای که روی دیوار نصب میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com