Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English
Persian
sliding cover
پوششمتحرک
Other Matches
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
sliding
چهارچوب متحرک
sliding
اچار تی شکل
sliding
گوشواره
sliding
لغزش
sliding
سرخوردگی
sliding seat
نشیمنگاه متحرک در قایق مسابقه
sliding formwork
قالببندی لغزان
sliding friction
اصطکاک لغزشی
sliding plan
برنامه لغزان
sliding wedge
تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
sliding wedge
کشوی متحرک
sliding wedge
کشو
sliding tackle
تکل درحال لیز خوردن
sliding sluices
دریچه کشویی مستغرق
sliding form
قالب بندی کشویی
sliding scales
جدول قابل تطبیق با در امدافراد
line of sliding
خط لغزش
sliding rule
خطکش ریاضی
sliding board
سرسره
sliding board
سراشیبی
sliding bolt
کلون در
sliding caisson
صندوقه کشویی
sliding contact
کنتاکت لغزان
sliding contact
کنتاکت لغزشی
sliding door
در کشوی
sliding door
در کشودار
sliding wedge
گاوه افقی یاکولاس افقی
sliding weight
وزنمتحرک
sliding window
پنجرهمتحرک
sliding speed
سرعت لغزشی
sliding channel
کانال
sliding breech
چهارچوبمتحرکتهتوپ
sliding caliper
کولیس
[ابزار]
sliding scale
جدول قابل تطبیق با در امدافراد
sliding rule
خط کش مهندسی
sliding caliper
قطرسنج
[ابزار]
sliding rail
ریلمتحرک
sliding overlap arm
بازویپوشش
sliding folding window
پنجرهتاشویمتحرک
sliding cheek bit
دهنهلیزپهلویی
cover all
بارانی یا روپوش
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
take cover
جان پناه گرفتن
under cover
<idiom>
پنهان شدن
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
to cover in
پرکردن
to cover in
پوشاندن
to cover up
پوشاندن
under cover
سربسته درپاکت
to cover up
پیچیدن
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
cover all
رولباسی
cover
تامین
cover
بسته بندی
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
امادگی
cover
نگهبان بگوش
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
روپوش
cover
حاوی بودن درپوش
cover
حایل شدن
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
جلد سرپوش
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
سقف زدن
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
سطح برف
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
بازی دفاعی
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
اختفاء
cover
انجام دادن
cover
سرپوش
cover
حفاظ
cover
رویه لفاف
cover
جلد
cover
پوشش
cover
تامین کردن
cover
طی کردن
cover
پاکت
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
پنهان کردن
cover
جلد کردن
cover
پوشاندن
to cover much ground
وسیع بودن
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
cover shame
بهانه
to cover much ground
رسابودن
to cover much ground
جامع بودن
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
bed cover
روتختی
saddle cover
غاشیه
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
pan cover
پوششکنه
pillow cover
ستونمخروطی
seat cover
پوششصندلی
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
loose cover
روکش
duvet cover
روپوشقابلشستشو
valve cover
روپوشسرپاپ
lever cover
پوششدربازکن
head cover
محافظسر
glass cover
پوشششیشهای
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl
ستارهی روی جلد
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
cover girls
ستارهی روی جلد
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover
پوششباطری
filter cover
پوششفیلتر
speaker cover
پوششصدا
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
depleted cover
پوشش کاهسته
depleted cover
پوشش کاسته شده
dish cover
سرپوش
dust cover
سرپوش غبارگیر
extra cover
بازیگر بل گیر
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
fire cover
پوشش اتش
column cover
پوشش ستون
hatch cover
درب دهلیز
hatch cover
درپوش دوردریچه
hub cover
قالپاق چرخ
communication cover
پوشش مخابراتی
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cover an angle
زاویهای را بستن
cover and concealment
پوشش و اختفاء
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
comparative cover
پوشش نسبی
cover plate
صفحه سرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
cover point
عضو دفاع نزدیک
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
ice cover
یخپوش
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
protective cover
روپوش حفاظ
protective cover
روکش محافظ
radiator cover
روکش رادیاتور
saddle cover
زین پوش
saddle cover
زین پیچ
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
cell cover
درپوش باتری
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
binding cover
پوشش تعهد شده
batterty cover
سرپوش باتری
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
base cover
عکس برداری اولیه
air cover
پوشش هوایی
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover shame
عذر
protective cover
پوشش حفافتی
protective cover
جان پناه دفاعی
insurance cover
پوشش بیمه
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
magneto cover
سرپوش مگنت
open cover
بیمه نامه باز
cloud cover
غلظت ابر اتمی
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
piston cover
کف پیستون
piston cover
پوشش پیستون
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
his hat cover his fanily
خودش است و کلاهش
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
cheque book cover
پوششدفترچهچک
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
perforated cover plates
صفحات مشبک
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
عیب پوشی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com