Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
English
Persian
smoke mask
ماسک ضد دود
Other Matches
mask
پوشش
mask
پنهان کردن
mask
پوشیدن
mask
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask
مانع پوشاندن
mask
زمین پوشیده از دید و تیر
mask
روپوش
mask
پوشاندن
mask
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
mask
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
mask
الگو سامان
mask
با
mask
پوشاندن فضای
mask
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mask
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
mask
کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند
under the mask of
به بهانه در لفافه
mask
مانع دید شدن
mask
نقاب
mask
روبند
mask
ماسک
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
لفافه بهانه
mask
عیاشی
mask
شادمانی خوش گذرانی
mask
ماسک زدن پنهان کردن
mask
پوشاندن پوشانه
to throw off the mask
پرده از روی کار برداشتن
towear a mask
نقاب زدن ماسک زدن
foliate mask
صورت مجسمه انسان
oxygen mask
ماسکاکسیژن
aperture mask
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی
shadow mask
صفحه مشبک
protective mask
ماسک ضد گاز
mask register
ثبات نقابی
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
face mask
ماسک محافظ صورت
dust mask
خاک گیر
data mask
نقاب داده ها
aperture mask
صفحه مشبک
death mask
ماسک صورت مرده
death mask
قیافه مرده
gas mask
ماسک گاز
gas mask
ماسک ضد گاز
smoke out
<idiom>
درمه غلیظ گیر کردن
smoke
مه غلیظ
smoke out
بیرون راندن
smoke
سیگارکشیدن
smoke
استعمال دود استعمال دخانیات
smoke out
<idiom>
درمورد چیزی به حقیقت رسیدن
smoke
دودکردن دود دادن
smoke
دود
smoke
دود کردن دود کشیدن دود دادن
smoke
دودی رنگ
gas mask canister
صافی گاز
full face mask
ماسکتمانصورت
half-mask respirator
سپراتورنیمهماسک
to smoke opium
وافور کشیدن
to smoke a pipe
پیپ یا چپق کشیدن
to smoke opium
تریاک کشیدن
to end in smoke
هیچ شده
tactical smoke
دود استتاری
to end in smoke
دودشده
the smoke goes up the chimney
دودوازدودکش بالامی رود
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
the smoke culs
درد بصورت مارپیچی بالا می رود
to give off smoke
[از خود]
دود بیرون دادن
There is no smoke without fire .
<proverb>
هی دودى بدون آتش نیست .
go up in smoke/flames
<idiom>
I dont smoke at all.
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
smoke baffle
خروجدود
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
tactical smoke
دود مصنوعی
smoke tree
بوته سماق
smoke dried
خشکانده بابود
smoke dried
دودی
smoke curtain
پرده دود برای استتار از دیدزمینی
smoke consumption
دودگیری
smoke consumer
اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
smoke candle
جعبه حاوی عامل دودانگیز
smoke candle
جعبه دودزا در گلوله دودانگیز
smoke blanket
پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی
smoke agent
ماده دودانگیز
smoke agent
عامل شیمیایی دودانگیز
phase of smoke
مراحل تولید پرده دود یاتشکیل ان
smoke jack
سیخ گردان
smoke point
نقطه دود
smoke pot
جعبه دودانگیز
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
smoke stack
دودکش
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
smoke screen
موجب تاریکی وابهام
smoke screen
پرده دود
from smoke into smother
ازچاه بچاله
smoke proof
ضد دود
smoke proof
غیر قابل نفوذ دود
smoke projectile
گلوله دودانگیز
smoke round
گلوله دودانگیز
The smoke rose straight up.
دود راست رفت بالا
to smoke oneself sick
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
smoke bomb discharger
تخلیهبمبدوددار
holy cow !
[holy smoke !]
<idiom>
اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com