Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
English
Persian
soft shell
دارای پوسته ترد وشکننده
soft shell
دارای عقیده معتدل
soft shell
حلزون دارای صدف نرم
soft shell
نرم پوسته
Search result with all words
soft shell clam
صدفپوستنازک
Other Matches
shell
لایه
shell
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shell
پوکه
shell
جعبه حاوی باروت
shell
توده
shell
پوسته
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
فشنگ
shell
پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shell
سبوس گیری کردن
shell
پوکه فشنگ
shell
گلوله توپ
shell off
با نارنجک مورد حمله قراردادن
shell
ساچمه وچاشنی
shell off
گلوله باران کردن
shell out
پرداختن
shell out
خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
shell out
هزینه چیزی را قبول کردن
shell
برنامه خروج موقت
shell
برنامه واسطه
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
صدف
shell
زرهی پوشش
shell
بدنه ساختمان
shell
کالبد
to shell off
ورقه ورقه شدن ورامدن
in one's shell
<idiom>
صرف نظر کردن،بی صدا
out of one's shell
<idiom>
گفتگو دوستانه
shell
پوست فندق وغیره
shell
قشر زمین
shell
پوست تخم مرغ
shell
پوست
shell
جلد
shell
عامل محافظ حفاظ
shell
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell
قشر
egg shell
مانندپوست تخم مرغ
downstream shell
خاک پایین دست
egg shell
پوست تخم
outer shell
لایه والانس
cupola shell
پوسته کوپل
shell casting
ریخته گری پوستهای
ear shell
گوشک ماهی
downstream shell
توده پایاب خاکریز پایاب
downstream shell
پشته پایاب
energy shell
لایه انرژی
shell fish
جانور صدف
shell fish
ماهی صدف
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
cartridge shell
بدنه پوکه
cockle shell
کرجی کوچک
cockle shell
یکجورصدف
cooling shell
قشر سرد کننده
cooling shell
پوسته سردکننده
valence shell
لایه والانس
outer shell
پوسته والانس
egg shell
نازک
electron shell
پوسته الکترون
magnetic shell
زرورق مغناطیسی
hard shell
متعصب
hard shell
سخت
hard shell
کاسه دار
hard shell
سخت پوست
shell back
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
shell bean
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
gas shell
گلوله دودانگیز
furnace shell
جدارکوره
furnace shell
قشر یا پوسته کوره
piercing shell
گلوله ثاقب
illuminating shell
گلوله منور
illuminating shell
گلوله روشن کننده
energy shell
پوسته انرژی
shell bit
مته قاشقی
valence shell
پوسته والانس
pearl shell
صدف
the shell of a mollusk
صدف
inner shell electron
الکترون درونی
shell formwork
قالب بندی غلافی
shell bit
مته گلویی
shell bean
دانه مغذی لوبیا
fixed shell
گلوله متصل
shell shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
head shell
حافظسر
ventus's shell
کس گربه
tracer shell
گلوله رسام
tortoise shell
پوست ابرهای لاک پشت دریایی
shell-shocked
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
the shell of an egg
پوست تخم مرغ
star shell
گلوله منور
star shell
گلوله نورافشان
inner door shell
پوستداخلیدر
lower shell
قشرتحتانی
shell shock
روان رنجوری جنگ
shell-shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock
روان رنجوری جنگ
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
همیشه در صدف گوهر نباشد .
To come out of oness shell.
از جلد ( لاک ) خود در آمدن
shell suit
نوعیکتوشلوارغیرمعمولی-شلوولباجنسدرخشندهوبراقوسبک
upper shell
قشررویه
shell membrane
پوستغشا
shrapnel shell
گلوله انفجاری
shell wave
صدای زوزه گلوله
shell transformer
مبدل جوشن دار
shell mould
قالب گرفتن پوستهای
shell limestone
اهک صدفدار
shell lime
سنگ اهک صدفی
shell jacket
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
shell game
قمار با گردو
shell game
گردو بازی
shell fragments
قطعات گلوله
shell fragments
بسک گلوله
shell proof
ضد گلوله
shell pink
رنگ قرمز مایل به زرد
shell structure
ساختار لایهای
shell structure
ساختارپوستهای
shell sort
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
shell room
انبار گلوله
shell room
انبار مهمات ناو
shell roof
بام پوستهای
shell proof
ضد نفوذ گلوله
shell proof
مقاوم در مقابل گلوله
soft
<adj.>
لطیف
soft
<adj.>
نرم
soft to the f.
نرم
soft
<adj.>
نرم وقابل انعطاف
soft
<adj.>
ملایم
soft
سبک شیرین
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft
لطیف
soft
متن روی صفحه
soft
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
توپ کم جان
soft
ضعیف
soft
نیمبند
soft
گوارا
soft
نیم بند
soft
عسلی
soft
مهربان نازک
soft
ملایم
soft
نرم
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
it is too soft
پر نرم است
soft
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
outer shell electron
الکترون رسانایی
outer shell electron
الکترون بیرونی
outer shell electron
الکترون لایه بیرونی
high explosive shell
گلوله محترقه شدید
half shell mold
قالب نیم پوسته
shell molding machine
دستگاه قالب گیری پوستهای
hard shell clam
پوستسختصدف
double shell constraction
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
shell molding process
فرایند قالب گیری پوستهای
shell moulded casting
قطعه ریختگی قالب گیری پوستهای
soft drinks
شربت
soft-pedalling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft sell
بانرمی وملایمت بفروش رساندن
soft-pedaling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft soap
چاپلوسی
soft-pedalled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft drink
نوشیدنی غیر الکلی
soft drink
نوشابه
soft drink
شربت
soft drinks
نوشیدنی غیر الکلی
soft drinks
نوشابه
fail soft
با خرابی تدریجی
soft soap
چاپلوسی کردن تملق
soft x rays
پرتوایکس نرم
soft technology
تکنولوژی نرم
soft start
راه اندازی نرم
soft start
اغاز نرم
soft tooling
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
soft spot
شولات
soft solder
لحیم قلع
soft-soap
چاپلوسی
soft valve
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
soft ware
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
soft water
اب شیرین
soft water
اب سبک
soft water
اب خوشگوار
soft wood
چوب نرم
soft x rays
پرتو ایکس کم نفوذ
soft spot
ناحیه نشست
soft-pedaled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft hearted
نرم دل
soft hearted
نازک دل
soft drink
نوشابه غیر الکلی
soft drinks
نوشیدنی های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drinks
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft palates
شراع الحنک
soft palates
کام گوشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com