Dictiornary-Farsi | solid-shade dyeing | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 130 (7 milliseconds)

English	Persian
solid-shade dyeing	رنگرزی یکنواخت
solid-shade dyeing	یکدست و همرنگ


Other Matches

over dyeing	[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
dyeing	رنگرزی
spin dyeing	زنگرزی پیش از ریسیدن
unevenness dyeing	رنگرزی ناهمگون
vat dyeing	رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
dyeing machine	ماشین رنگرزی
dyeing bath	حمام رنگرزی
dyeing vat	خم رنگرزی
unevenness dyeing	رنگرزی نایکنواخت
jet dyeing machine	ماشین رنگرزی جت
shade	کم کردن
shade	زیر وبم کردن
shade	سایه دار کردن
shade	تیره کردن
shade	سایه دار کردن سایه افکندن
shade	اختلاف جزئی سایه رنگ
shade	جای سایه دار
shade	سایه بان
shade	حباب چراغ یا فانوس اباژور
shade	سایه
shade	سایبان
shade	سایه انداختن
off shade	رنگ پریده
off shade	رنگ رفته
shade	حباب اباژور
shade	درجه رنگ
window shade	کرکره
horizon shade	طیفافقی
shade of meaning	اختلاف جزئی در معنی
lighter shade	از همان رنگ ولی روشن تر
light and shade	سایه روشن
lamp shade	آباژور
lamp shade	حباب آباژور
To shade ones eyes.	سایه زدن به چشم ( آرایش چشم )
window shade	پرده
index shade	طیفنما
Lets sit in the shade , Its cooler.	توی سایه بنشینیم خنک تر است
The trees give a pleasant shade .	درختان سایه قشنگه می اندازد
solid	دج
solid	استوار
solid	قوی خالص
solid	ناب
solid	منجمد سخت
solid	یک پارچه
solid	مکعب حجمی
solid	محکم
solid	سه بعدی
solid	تنه
solid	جامد
solid	ز جسم
solid	ماده جامد سفت
solid	بسته
solid looking	دارای قیافه جامد وبیروح
solid	سخت
solid	مکعب
solid	توپر
solid	تیمی با بازیگران خوب
solid	پر
solid	سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
solid	ثابت
solid	چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solid	رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid	خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid	یکسان فضائی
solid	یکپارچه
solid	توپر نیرومند
solid	قابل اطمینان
solid	تن
solid	توپر سخت محکم
solid	سخت پا
solid	بدن [کالبد]
solid	جسم [بدن]
solid figure	تنه
solid wire	سیم تک رشته
solid shot	ساچمهخالص
It must have a solid foundation.	اساس کار باید محکم باشد
Seven solid years.	هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
This is a very solid car.	این اتوموبیل خیلی محکم است
solid figure	جسم [بدن]
solid fuel	سوخت جامد
solid figure	بدن [کالبد]
solid figure	تن
solid support	تکیه گاه جامد
solid dam	سد بی دررو
solid dike	اب بند
solid door	لنگه در توپر
solid floor	کف زیر بر
solid geometry	هندسه سه بعدی
solid geometry	هندسه فضایی
solid geometry	هندسه ی فضایی
solid jet	فوران پر
solid line	خط پر
solid dam	سد کور
solid color	رنگ یکدست
solid body	جسم سخت
solid-state	وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
solid-state	وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن
solid-state	مربوط به وسایل نیمه هادی
color solid	سه بعدی رنگ نما
monoatomic solid	جامد تک اتمی
of solid build	خوش بنیه
regular solid	کثیرالاضلاع پنج ضلعی منظم
solid angle	زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
solid angle	زاویه فضایی
solid partition	جداگر یکپارچه
solid propellant	سوخت جامد
solid shaft	محور توپر
crystalin solid	جامد متبلور
solid state	نیمه هادی
solid state	حالت جامد
solid sodding	پوشش یکدست چمنی
solid solution	کریستال مخلوط
solid solution	محلول جامد
solid state component	مولفهء حالت جامد
gas solid chromatography	کروماتوگرافی گاز- جامد
solid state circuitry	مدارات حالت جامد
airless solid injection	تزریق بدون کمپرسور
solid state physics	فیزیک حالت جامد
solid state diffusion	پخش حالت جامد
solid-rocket booster	راکدثابتبالارونده
solid-state laser	لیزر حالت جامد [فیزیک]
solid state cartridge	کارتریج نیمه هادی
unit solid angle	زاویه واحد فضایی
solid state cartridge	کارتریج حالت جامد
solid state device	دستگاه حالت جامد
solid rubber tyre	لاستیککائوچوییسفت
substitutional solid solution	محلول جامد جانشینی
Iranian goods are usally solid.	جنس ساخت ایران غالبا" محکم است