Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
Other Matches
ion product constant	ثابت حاصلضرب یونی
solubility	انحلال پذیری
solubility	قابلیت حل
solubility	حل شدنی
solubility	قابلیت انحلال
relative solubility	انحلالپذیری نسبی
ready solubility in water	امادگی برای زودحل شدن دراب
constant	کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
constant	فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constant	آنچه تغییر نمیکند
constant	دادهای که مقدارش ثابت است
constant	عدد ثابت
constant	فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant	سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant	ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant	ثابت دایمی
constant	مداوم
constant	ثابت
constant	دائمی
constant	وفادار
constant	باثبات استوار
constant	ثابت قدم
constant	مقدار ثابت
constant	پایا
constant	همیشگی
constant	پایدار
product	حاصلضرب
product	محصول تولید شده برای فروش
product	محصول تولید شده یا ساخته شده
product	حاصل ضرب
product	محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
product	ول مواد لازم برای تولید یک محصول
product	مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product	محصول اصلی از ماده خام
inner product	ضرب نقطه ای [ریاضی]
inner product	ضرب داخلی
inner product	ضرب داخلی هرمیتی
inner product	ضرب نقطهای ضرب نردهای
by product	محصول جنبی
by product	نتیجه فرعی
by product	محصول فرعی
by product	فراورده فرعی
inner product	ضرب داخلی [ریاضی]
by-product	محصول فرعی
product	محصول
product	فراورده
inner product	ضرب اسکالر [ریاضی]
by-product	فراورده جنبی
by-product	محصول ضمنی
product	حاصل حاصلضرب
product	بسط دادن
product	کالا
product	حاصل
product	نتیجه کار محصول فراورده
product	تولید
product	ایجادکردن
product	تولیدکردن
product	نتیجه
product	محصول حاصلضرب
inertia constant	ثابت اینرسی
hubble constant	ثابت هابل
physical constant	ثابت فیزیکی [فیزیک]
multiplying constant	مضرب ثابت
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
magnetic constant	پرمئابیلیته ی در خلاء
madelung constant	ثابت مادلونگ
lattice constant	ثابت شبکه
ionization constant	ثابت یون
Napier's constant	عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
instability constant	ثابت ناپایداری
newton constant	ثابت نیوتون
gravitational constant	ثابت جاذبه
frequency constant	ثابت فرکانس
ebullioscopy constant	ثابت غلیان نمایی
electric constant	ثابت الکتریکی
equilibrium constant	ثابت تعادل
field constant	ثابت میدان
disintegration constant	ثابت تلاشی
figurative constant	ثابت تلویحی
force constant	ثابت نیرو
formation constant	ثابت تشکیل
gas constant	ثابت گازها
gas constant	ثابت گاز
gravitational constant	ثابت گرانش
dissociation constant	ثابت تفکیک
numeric constant	ثابت عددی
spring constant	ضریب فنریت
stability constant	ثابت پایداری
stefan's constant	ثابت استفان
time constant	ثابت زمانی
velocity constant	ثابت سرعت
velocity constant	ضریب سرعت
weiss constant	ثابت وایس
A constant guest is never welcome . <proverb>	به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
Constant of integration	ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
Napier's constant	عدد نپر [ریاضی]
overall formation constant	ثابت تشکیل کلی
physical constant	ثابتهای فیزیکی
planck's constant	ثابت پلانک
planck's constant	کوانتوم کنش
propagation constant	ثابت انتشار
proportionality constant	ثابت تناسب
rate constant	ثابت سرعت
real constant	ثابت حقیقی
rydberg constant	ثابت ریدبرگ
screening constant	ثابت پوشش
shielding constant	ثابت حفافتی
solar constant	ثابت خورشیدی
constant of the cone	زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
constant voltage	فشار الکتریکی ثابت
constant voltage	ولتاژ ثابت
calibration constant	ثابت درجه بندی
constant factors	عوامل ثابت
attenuation constant	ثابت تضعیف
constant power	توان دائمی
constant error	خطای ثابت
constant pressure	فشار ثابت
constant speed	سرعت ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
constant potential	اختلاف پتانسیل ثابت
constant return	بازده ثابت
constant luminance	روشنایی ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
constant power	توان ثابت
constant current	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
declination constant	زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
constant current	جریان دائم
decay constant	ثابت تباهی
curie constant	ثابت کوری
cryoscopic constant	ثابت انجماد سنجی
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
constant cost	هزینه ثابت معادل cost fixed
coupling constant	ثابت جفت شدن
cosmological constant	ثابت کیهان شناختی
constant cost	قیمت ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
absorption constant	ضریب جذب
constant current	شدت ثابت
constant potential transformer	مبدل با ولت ثابت
constant potential distribution	توزیع با ولت ثابت
specific rate constant	ثابت ویژه سرعت
to be exposed to a constant stream of something	در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
constant potential generator	مولد با ولت ثابت
near-constant state of flux	تغییر همیشگی
constant voltage regulator	ولتپای
constant potential regulator	ولتپای
constant potential rectifier	یکسو کننده با ولت ثابت
constant current transformer	مبدل با شدت ثابت
constant helm plan	نقشه زیگزاگ
constant current regulator	تنظیم با امپر ثابت
constant current charge	شارژ با جریان ثابت
constant current distribution	توزیع با شدت ثابت
constant amperage regulation	تنظیم با امپر ثابت
capacitive time constant	ثابت زمانی فرفیت
constant current motor	موتور با امپر ثابت
relative dielectric constant	ثابت دی الکتریک نسبی
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
reaction rate of constant	ثابت سرعت واکنش
constant current generator	مولد با امپر ثابت
stepwise formation constant	ثابت تشکیل مرحلهای
thermodynamic equilibruim constant	ثابت تعادل ترمودینامیکی
universal gas constant	ثابت گازها
A steadfast (constant) friend.	دوست ثابت وپابر جا
polaron coupling constant	ثابت جفت شدن پولارونها
constant cost industry	صنعت هزینههای ثابت
low time constant	ثابت زمانی کوچک
constant speed propeller	ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
constant stimulus method	روش محرک ثابت
constant speed unit	گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
image phase constant	ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
image transfer constant	ثابت انتقال تصویر
gas law constant	قانون ثابت گازها
constant speed regulation	تنظیم با سرعت ثابت
inductive time constant	ثابت زمانی القا
law of constant proportions	قانون نسبتهای ثابت
constant speed drive	چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
constant pressure combustion	احتراق در فشار ثابت
input time constant	ثابت زمانی اولیه
constant temperature pressure	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
constant velocity joint	تویی چرخ
constant return to scale	بازده ثابت نسبت به مقیاس
constant voltage charge	شارژ با ولتاژ ثابت
constant speed motor	موتور با سرعت ثابت
floating point constant	ثابت ممیز شناور
by product gas	گاز تقطیر شده
vector product	حاصلضرب برداری
total product	تولید کل
total product	محصول کل
by product oven	محصولات فرعی کوره کک سازی
vector product	ضرب خارجی [ریاضی]
cross product	ضرب برداری [ریاضی]
Cartesian product	ضرب دکارتی [ریاضی]
end product	مجموعه قطعات
end product	قطعات حاصله دستگاه نهایی
vector product	ضرب برداری [ریاضی]
by product material	فراورده فرعی
by product recovery	بازده محصولات فرعی
cross product	ضرب خارجی [ریاضی]
end product	محصول نهایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com