Dictiornary-Farsi | spillover costs | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 96 (3 milliseconds)

English	Persian
spillover costs	هزینههای خارجی
spillover costs	عوارض منفی خارجی


Other Matches

spillover	سرریز
spillover effect	اثر فرعی
spillover benefits	صرفه جوئیهای خارجی
spillover effects	اثرات خارجی
spillover effects	آثار جانبی
spillover benefits	منافع خارجی
spillover effect	اثر جانبی
technological spillover	اثرات فنی
spillover effects	اثرهای جانبی
spillover effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect	نتیجه جانبی
costs	خسارت دادرسی
with costs	با هزینه دادرسی
with costs	بعلاوه هزینه دادرسی
on costs	هزینههای غیرمستقیم
at all [any] costs <adv.>	در هر حال [بی شرط]
on costs	هزنههای ثابت
costs	هزینه دادرسی
overall costs	هزینه کلی
overall costs	هزینه کامل
standard costs	هزینههای نرمال
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
overhead costs	هزینههای عمومی
standard costs	هزینههای استاندارد
tangible costs	هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
supplementary costs	هزینههای اضافی
supplementary costs	هزینههای مکمل
storage costs	هزینههای انبارداری
taxation of costs	مالیات هزینه دادرسی
to carry costs	هزینه مرافعه دادن
transaction costs	هزینههای معاملاتی
construction costs	هزینه های ساخت و ساز
construction costs	هزینه های ساختمان
joint costs	هزینههای مشترک
total costs	هزینه کامل
total costs	هزینه کلی
What costs little is little esteemed . <proverb>	آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
I must get hold of her at all costs.	بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
At all costs . At any price .	به هر قیمتی که شده
It costs quite a bit .	کلی پولش می شود
running costs	پرداختروزانهپول
wage costs	مخارج دستمزد
valuation of costs	ارزش گذاری هزینه ها
average costs	معدل هزینه کل محصولات
estimate of costs	تخمین مخارج
fixed costs	هزینههای ثابت
fixed costs	هزینههای سرمایهای
fixed costs	هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
historical costs	هزینه اولیه
historical costs	هزینه واقعی
holding costs	مخارج نگهداری
environmental costs	مضار زیست محیطی
carriage costs	هزینه حمل و نقل
design costs	هزینههای طراحی
avoidable costs	هزینههای قابل اجتناب
bill of costs	صورت هزینه دادرسی
building costs	هزینههای ساختمان
carriage costs	هزینه باربری
comparative costs	هزینههای نسبی
costs arabicus	قسط شیرینی
costs of proceedings	مخارج عدلیه
costs of proceedings	هزینه دادرسی
implicit costs	هزینههای ضمنی
implicit costs	هزینههای نامرئی
internalization of costs	داخلی کردن هزینه ها
overhead costs	هزینههای بالاسری
overhead costs	هزینههای اضافی
overhead costs	هزینههای حاشیهای
prime costs	هزینههای اولیه
real costs	هزینههای واقعی
recurring costs	هزینههای تکرار شونده
ordering costs	هزینههای مربوط به سفارش کالا
secondary costs	هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
operational costs	هزینههای عملیاتی
security for costs	تامین هزینه دعوی
material costs	هزینههای مواد
selling costs	هزینههای فروش
joint costs	هزینه مشترک
selling costs	هزینههای فروش کالا
ordering costs	هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
costs and arm and a leg <idiom>	خیلی گرونه
additional costs [expenses]	هزینه نهایی
additional costs [expenses]	هزینه های اضافی
direct materials costs	هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
life cycle costs	هزینههای دوره عمر یک محصول
measurement of benefits and costs	اندازه گیری منافع و هزینه ها
to fix a person with costs	هزینهای رابگردن کسی گذاشتن
free of forwarding costs <adj.>	حمل رایگان
free of shipping costs <adj.>	حمل رایگان
free of forwarding costs <adj.>	ارسال رایگان
free of shipping costs <adj.>	ارسال رایگان
free of forwarding costs <adj.>	ارسال مجانی
free of shipping costs <adj.>	ارسال مجانی
costs an arm and a leg <idiom>	[فوق العاده پرخرج یا گران]