English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
Other Matches
spoils پوسیده شدن لوس کردن
spoils اتلاف
spoils کاهش
spoils مازاد
spoils رودادن
spoils فاسد کردن فاسد شدن
spoils غارت کردن ضایع کردن
spoils تباهی از بین بردن
spoils فساد
spoils تاراج سودباداورده
spoils یغما
spoils غنیمت
spoils تضییع
spoils ضایع کردن
spoils فاسد کردن
spoils of war غنائم جنگی
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system سازگان
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
i.f.f. system دستگاه تشخیص
system سامانه
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
c.g.s. system دستگاه سگث
value system نظام ارزشها
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system جهاز
system نظام سیستم
system سازمان
system نظام
system نظم منظومه
system قاعده رویه
system طرز اسلوب
system دستگاه
system سیستم
system همست
system همستاد روش
system طریقه
system سلسله رشته
system روش اصول
system ترتیب
system سلسله
system اسلوب
system اصول وجود
system رشته دستگاه
system نظم ترتیب
system طرز روش
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system مجموعه سازمان
system منظومه
system تشکیلات
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
integrate system سیستم مجتمع
system mangement مدیریت سیستم
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
interactive system سیستم فعل و انفعالی
system log شرح ماوقع سیستم
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system overhead بالاسری سیتم
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
vantilating system سیستم تهویه
induction system سیستم مکش
system of ventilation سیستم تهویه
system of units دستگاه واحدها
system of units سلسه احاد
system of units دستگاه یکانها
information system سیستم اطلاعاتی
information system سیستم اطلاعات
system of forces دستگاه نیروها
illuminating system سیستم روشنایی
system loader بارکننده سیستم
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system floder مخزن سیستم
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system file فایل سیستم
magnet system سیستم اهنربایی
system engineering مهندسی سیستم
magnetic system سیستم مغناطیسی
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system dynamics پویائی نظام
system disk دیسک سیستم
management system سیستم مدیریت
market system نظام بازار
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system generation ایجاد سیستم
system generation تولید سیستم
system library کتابخانه سیستم
system engineer مهندس سیستم
interphone system سیستم تلفنی
irrigation system شبکه ابیاری
system interrupt وقفه سیستم
system international سیستم بین المللی
system installation نصب سیستم
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation پیاده سازی سیستم
system generator مولد سیستم
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
management system سیستم اداره
ignition system سیستم احتراق موتور
feedback system سیستم باز خوردی
tax system نظام مالیاتی
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system سیستم هدفها
tandem system سیستم دو پشته
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
system's design طرح سیستم
system's design ساختمان سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
system unit محفظه سیستم
formmal system سیستم صوری
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
file system سیستم پرونده ها
filing system نظام بایگانی
filing system نرم افزار مرتب سازی فایل
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
the nervous system سلسله پیهای نباتی
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
text system سیستم متن
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
fixed system توزیع ثابت اب
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system سیستم تلفن
system time ساعت سیستم
system time زمان سیستم
system programs برنامههای سیستم
system programming برنامه نویسی سیستم
system programmer برنامه نویس سیستم
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
system program برنامه سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
system priorities تقدم های سیستم
system planning طرح ریزی سیستم
system prompt اعلان سیستم
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system testing ازمایش سیستم
system test ازمون سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system study مطالعه سیستم
system standard استانداردسیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system standard معیار سیستم
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system overhead مازاد سیستم
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system analysis تحلیل سیستم
parallel system شبکه موازی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
phonetic system سیستم صوتی
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
polyphase system دستگاه چندفاز
software system سیستم نرم افزاری
social system نظام اجتماعی
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
supervisory system سیستم نافر
synchronous system سیستم همگام
open system نظام باز
open system سیستم باز
open system سازگان باز
symmetrical system جریان متقارن
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
swiss system سیستم سویس
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
rhombic system دستگاه راست گوشه
practical system دستگاه یکانهای عملی
smyslov system سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
railway system سیستم راه اهن
rationing system نظام جیره بندی
rationing system نظام سهمیه بندی
second signal system دستگاه علامتی دوم
russian system سیستم روسی در دفاع گرونفلد
recoil system سیستم دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
rotation system توزیع تناوبی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com