English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sprung base تشکفنری
Other Matches
sprung strip metal insulation نوارفلزی
sprung strip metal insulation عایقفنری
r base ار- بیس
base course قشر لعاب
second base دومینپایگاه
first base اولینپایگاه
base 0 پایه 01
base 0 decimal
base course قشر پی راه
sub base زیر قشر
to base one self اعتماد کردن
to base one self تکیه کردن
base course لایه اساس قشر اساس
base course لایه شالوده
sub base زیر بستر
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
data base پایگاه داده ها
data base مبنای اطلاعات
defense base پایگاه دفاعی
lewis base باز لوویس
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base باز مزدوج
column base پایه ستون
base running دویدن بسوی پایگاه
defense base پایگاه پدافندی
filbert base پایگاه فریبنده
knowledge base پایگاه اگاهی
knowledge base پایگاه دانش
knowledge base پایگاه معلومات
inorganic base باز غیر الی
inorganic base باز معدنی
hard base باز سختbaseball
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base سکوی پرتاب مستحکم
fuse base پایه ی فیوز
fox base+ فاکس بیس پلاس
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base پایگاه شناور دریایی
filbert base پایگاه دروغین
column base ته ستون
column base زیرستون
chart base چارت مادر
base unit یکان پایگاهی
base symbol علایم قراردادی مبنا
base surge ابر پایه قارچ اتمی
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone سنگ زیرین
base spray بسک ته
base shop تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base spray بسکهای ته گلوله
base shop تعمیرگاه پادگانی
base speed سرعت مبنا
base unit یکان مبنا
base runner توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
bayonet base پایه لامپ میخی
base unit یکای بنیادی
chart base چارت مبنا
center base میدان مرکزی
base width عرض پایه پهنای پایه
base section بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base width ستبرای پایه
magazine base محلانبارخشاب
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base speed سرعت منتجه
loctal base لامپ قفلی
fixed base پایهثابت
dexter base پایهراستی
concrete base پایهیبتونی
centre base ستونمرکزی
bracket base پایهقلاب
base of splat پایهپشتصندلی
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base مبدا زمانی
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base ماخذ مالیات
hardwood base پایهسختچوبی
lamp base پایهلامپ
pin base پایهمیله
base of a triangle قاعده [مثلثی] [ریاضی]
base-court حیات بیرونی
Attic base پایه ی آتنی
Asiatic base پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. مسبوق به سابقه است
wave base سطحموج
telescope base پایهتلسکوپ
swivel base پایهگردنده
sinister base منحنیانتهایی
recharging base بخشتغذیه
tax base مبنای مالیاتی
stanchion base زیرستون
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
octal base هشت پایهای
number base پایه عدد
number base عدد پایه
number base مبنای عددی
naval base پایگاه دریایی
monetary base پایه پولی
monetary base مبنای پولی
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base مبنای بسیج
magneto base پایه مگنت
polyacid base باز چند اسیدی
polyacidic base باز چند اسیدی
prisoners base بازی گرگم بهوا
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base مبنای نرم افزار
soft base باز نرم
single base تک مادهای
single base باروت یک حبهای
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base باز شیف
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base شبه باز
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
loktal base لامپ قفلی
base mortar خمپاره مبنا
base fuze ماسوره ته گلوله
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
base font فونت پیش فرض
base font فونت پایه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow جریان پایه
base ejection پرتاب شونده از ته
base ejection ته پران
base development تهیه پایگاه
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense پدافند پایگاه
base defense پدافند از پایگاه
base cover عکس برداری اولیه
base court حیاط بیرونی یاعقبی
base complex مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command فرماندهی پایگاه
base fuze ماسوره ته
base fuze ماسوره ته پران
base memory حافظه پایه
base map نقشه مبنا
base map نقشه پایگاه
base map نقشه مادر
base loading بار اولیه
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
base development ساختن پایگاه
base line خط توجیه
base line خط کور
base line خط مبنا
base line خط پایه
base level تهتراز
base ignition احتراق تحتانی
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp پایگاه مبنا
base rates نرخ مبنا
base rates تعرفه مبنا
base rates نرخ پایه
base rates اهنگ پایه
base rate ارزش اولیه
base rate نرخ مبنا
base rate تعرفه مبنا
base rate نرخ پایه
base rate اهنگ پایه
base metals فلز پست
base metals فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals فلزات بنیانی
base metals فلز پایه
base metal فلز پست
base metal فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal فلزات بنیانی
base rates ارزش اولیه
air base پایگاه هوایی
base born حرامزاده
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base address آدرس مبنا
base address نشانی پایه
bare base فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
bare base پایگاه اماده نشده
bare base پایگاه اشغال نشده
army base پادگان نیروی زمینی
army base پایگاه نیروی زمینی
advance base پایگاه مقدم صحنه عملیات
advance base پایگاه جلو
base metal فلز پایه
base piece توپ اصلی
base piece قنداق
base piece پایه پایه استقرار
base ring رینگ پایه
base piece توپ مبنا
base of origin پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of origin مبداء اصلی
base piece مقر
base pitch فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base plate صفحه پای ستون
base piece کف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com