Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English
Persian
square toed
دارای پنجه مربع
square toed
قدیمی مسلک
square toed
امل
square toed
متروکه
Other Matches
pigeon toed
دارای پنجه خمیده بداخل
four-toed hoof
چهارانگشت
two-toed hoof
سمدوپنجه
pigeon toed
دارای پنجه برگشته
three-toed hoof
سمسهپنجه
four-square
به طور صریح
four-square
رک
four-square
مصممانه
square away
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
four-square
پراراده
four-square
با صراحت
out of square
خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
by the square
درست
by the square
مطابق نمونه
mean square
یک مربع حسابی
square away
<idiom>
برنامه ریزی کردن
on the square
بدون کجی
on the square
بدرستی
on the square
بانصاف
out of square
کج
square in
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
four-square
مصمم
square out
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
four-square
چهار گوشهی کامل
four-square
کاملا مربع
try square
گونیای فلزی
three square
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
three square
بشکل مثلث
three square
دارای سه ضلع مساوی
t square
خطکش چلیپایی
four-square
چهارگوش
four-square
رک و راست
four-square
بیشیله پیله
four-square
استوار
four-square
پابرجا
four-square
قرص
four-square
محکم
four-square
صریح
four-square
بیرودربایستی
four-square
صادق
four-square
راستگو
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
by the square
بدقت
square
خانه شطرنج
square
برابر
square
راست حسینی
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
به یک طرف میله وعمود به ان
square
مساوی
square
گونیا
square
چهارگوش کردن مربع کردن
square
وفق دادن
square
چهار گوش
square
مرتب کردن کلاه
square
جوردراوردن
square
مربع
square
عادلانه
square
منظم حسابی
square one
<idiom>
درآغاز
to square up
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
square
چارگوش
square
بتوان دوم بردن مجذور کردن
square
جذر میدان
square
گوشه دار
square
مجذور
square
مربع توان دوم
all square
مساوی
square
منصف
square
واریز کردن
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
weak square
خانه ضعیف شطرنج
t mitre the square
گونیا را فارسی کردن
t mitre the square
گوشه نودزینه را نیم کردن
square radian
استرادیان
[یکای زاویه فضایی ]
[ریاضی]
square bracket
قلاب
I cannot square it with my conscience to ...
من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
to be back to square one
<idiom>
دوباره به اول داستان رسیدن
to be back to square one
<idiom>
دوباره به سر
[آغاز]
کار رسیدن
to play square
راست وحسینی بازی کردن
hollow square
[گچ بری هرمی رومی]
weak square
حفره سوراخ
weak square
نقطه ضعف
word square
acrostic
word square
جدول کلمات متقاطع
steel square
گونیای فولادی
square trowel
مالهچهاگوش
square matrix
ماتریس مربعی
[ریاضی]
set square
گونیا
square bracket
براکت
square bracket
کروشه
square meal
غذایمقوی
square sail
بادبانچهاگوش
square number
مربع کامل
[ریاضی]
white square
خانهسفید
black square
خانهسیاه
square bet
شرطچهارگوش
square flag
پرچممربع
square move
حرکت
square neck
یقهچهاگوش
square root of
جذرعددی
fair and square
<idiom>
راست وبی پرده
The Ferdowsi Square .
میدان فردوسی
square wood
چارتراش کردن الوار
square deal
باشرف بودن رک وراست
carpenters try square
گونیای درودگری
chi square
مربع خی
color square
مربع رنگ نما
flight square
خانه فرار شطرنج
magic square
چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
mean square deviation
مغایرت
mean square deviation
میزان انحراف متداول
miter square
گونیا
mean square deviation
اختلاف
root mean square
ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square ball
پاس عرضی
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square dance
رقص محلی امریکا
square dance
رقص چوبی
bevel square
گونیا
square roots
ریشه دوم
betwixt square
گونیا
square deals
تقلب نکردن
square deals
باشرف بودن رک وراست
square root
جذر
square root
ریشه دوم
square roots
جذر
square deal
تقلب نکردن
square brackets
قلابهای گوشه دار
back square
گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
square dome
چهار طاقی
square foot
فوت مربع
square wood
بریدن الوار
square metre
متر مربع
square mil
میل مربع
square potential well
چاه مربعی پتانسیل
square rigger
نوعی کشتی بادی
square pyramid
هرم مربع القاعده
three square file
سوهان سه گوش
square shooter
ادم درستگار
square planar
مسطح مربعی
square shooter
باشرف
square shouldered
چهارشانه
square shouldered
دارای شانه پهن
square wave
موج چهار گوش
square wave
موج مربعی
square wave
موج مربع
square wave
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square means second p
مجذوریعنی توان دوم
square knot
گره مربع
square knot
گره مربر
square inch
اینچ مربع
square leg
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square knot
گره مرکب از دونیم کره
square matrix
ماتریس مربع
square stone
سنگ بادبر
square lattice
شبکه مربعی
square matrix
ماتریس مربعی
square root method
روش جذرگیری
root mean square error
جذر میانگین مجذور خطا
pound per square inch
پوند بر اینچ مربع
triangular set square
گونیای نقشه کشی
square law detection
یکسوکنندگی مربعی
root mean square velocity
جذر میانگین مجذور سرعت
bevel steel square
نقاله
ounce per inch square
اونس اینچ مربع
square head plug
انشعابسرچهارگوش
square-headed tip
سرچهاگوش
triangular set square
گونیای رسم کشی
chi square test
ازمون "چی دو "
chi square distribution
توزیع مربع خی
ordinary least square method
روش حداقل مربعات معمولی
square root key
دکمهرادیکال
black square weakness
ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
square pyramidal molecule
مولکول هرمی مربع القاعده
weighted least square method
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
He gave me a square deal .
بامن منصفانه معامله کرد
bevelled edge square
زاویه حاده
square shaft screw of bolt
میله چارتراش
square-jawed adjustable spanner
تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
square peg in a round hole
<idiom>
شخصی که مناسب کاری نباشد
His deeds fail to square with his words.
عملش با حرفش نمی خواند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com