Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
stability under load	تعادل زیر بار
Other Matches
stability	استقرار
stability	پایداری
stability	استواری
stability	پایایی پایداری
stability	ثبات
stability	استواری استحکام
stability	توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
stability	محکم بودن
stability	امنیت داخلی ثبات سیاسی
stability	تعادل
stability	ثبات داخلی
stability	استحکام مقاومت
stability	شدت
stability	دوام
stability	عملیات ارام سازی
stability	به حال تعادل دراوردن
static stability	پایداری استاتیک
structrual stability	ثبات ساختمانی
structrual stability	استحکام ساختمانی
thermodynamic stability	پایداری ترمودینامیکی
voltage stability	ثبات فشار الکتریکی
voltage stability	ثبات ولتاژ
air stability	وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
lateral stability	پایداری عرضی
stability operations	عملیات تامین ثبات داخلی
stability operations	عملیات ارام سازی
emotional stability	استواری هیجانی
frequency stability	پایداری فرکانس
price stability	ثبات قیمت
price stability	تثبیت قیمت
stability unloaded	تعادل بی بار
inherent stability	پایداری ماندگار
kinetic stability	پایداری جنبشی
kinetic stability	پایداری سینتیکی
optical stability	پایداری نوری
occupational stability	ثبات شغلی
neutral stability	پایداری خنثی
neutral stability	پایداری بی تفاوت
negative stability	پایداری منفی
marital stability	استواری زناشویی
elastic stability	پایداری ارتجاعی
economic stability	ثبات اقتصادی
speed stability	پایداری سرعت
stability of slope	پایداری ترانشه
stability of an emulsion	پایداری امولسیون
dimensional stability	ثبات فرم
dimensional stability	ثبات اندازه
stability of an emulsion	ثبات امولسیون
directional stability	پایداری جهشی
directional stability	پایداری سمتی
stability constant	ثابت پایداری
stability conditions	شرایط ثبات
stability coefficient	ضریب استواری
dynamic stability	تعادل پویا
stability calculation	حساب پایداری
stability analysis	تحلیل ثبات
spiral stability	پایداری چرخشی
longitudinal stability	پایداری طولی
negative static stability	ناپایداری ایستای منفی
load	برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load	خشاب
load	بارگیری مهمات
load	بارمهمات هواپیما
load	پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load	بار کردن
load	خرج گذاری کردن
load	بار زدن
load	بارگیری کردن
load	بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load	فرفیت بارگیری
load	فرفیت
load	بار فشار
load	شارژ کردن
load	فشنگ گذاری
load	فشنگ
load	ذخیره گذاری کردن
load	نیرو
load	گرانبارکردن
off load	انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
load	بار کردن پر کردن
load and go	بارکنش و اجرا
load and go	بار کنش و اجراء
load	عملکردماشین یا دستگاه
load	عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load	بارالکتریکی
load	فشار مسئولیت
over load	اضافه بار
load	سنگین کردن
load	تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load	بار داشتن
load	بار خارجی
load	بارزدن
load	بار گیری شدن
load	گذاشتن
load	فیلم
load	کوله بار
load	برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
useful load	فرفیت مفید
load	محموله
load	انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
get a load of <idiom>	دیدن چیزی
useful load	بار مفید
to load off	خالی کردن
load	بار
load	تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load	استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load	کاری که باید انجام شود
to load off	بار اندازی کردن
able to take a load <adj.>	بار پذیر
load	قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load	فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
non reactive load	بار خارجی ناخودالقا
no load speed	سرعت بی باری
no load condition	حالت بی باری
no load loss	تلف یا تلفات بی باری
no load current	جریان بی باری
pay load	بارمفید
platform load	بار کف دار
no load switching	سوئیچینگ بی باری
no load torque	گشتاور پیچشی بی باری
working load	بار مجاز
peak load	بحبوحه مصرف
working load	بار کاربردی
peak load	بار قلهای
pay load	فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load	اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load	فرفیت ترابری
load platform	سکویبار
Load the gun.	تفنگ را پر از فشنگ کن
on load speed	سرعت بار
off centre load	بار خارج از مرکز
non inductive load	بار خارجی ناخودالقا
nominal load	بار اسمی
nominal load	بار خارجی اسمی
no load voltage	ولتاژ بی باری
load-bearing	دیوار باربر
work load	مقدار کار در واحد زمان
travelling load	بار متحرک
load spreader	بار پخش کن هواپیما
load spread	انتشار نیرو
load sharing	شراکت در بارگذاری
load reversal	دوره بارگذاری متناوب
load resistance	مقاومت بار
load regulator	رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load regulator	نافم بار
load point	نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load point	نقطه بار
load point	شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load of an ass	خروار
load of an ass	بار خر
load switch	کلید بار
load tension	ولتاژ بار
mission load	بار مبنای عملیاتی
mission load	اماد عملیاتی
maximum load	بار گذاری حداکثر
maximum load	بار حداکثر
lodestaror load	ستاره راهنما راهنما
lodestaror load	ستاره قطبی
load variation	تغییر بار
load variation	نوسان بار
load time	زمان بارکردن
load test	ازمایش بار
load test	ازمون بار گذاری
load test	ازمایش با بار خارجی
load voltage	ولتاژ بار
load module	واحدبارشو
testing load	بار ازمون
torsional load	بار پیچشی
total load	بار کل
type load	نوع بار مهمات
type load	نوع مهمات هواپیما
ultimate load	بار گسیختگی
ultimate load	بار نهایی
unbalanced load	بار خارجی نامتوازن
unit load	واحد بار
unitized load	بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
untimate load	بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
variable load	بار متغیر
sling load	بار اویزان از هواپیما
wartime load	بار مبنای ناو
sling load	بارمعلق
to strain under a load	درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
standard load	بار تنظیم شده
testing load	بار ازمایش
tension load	بار کششی
tensile load	بار کششی
tax load	بار مالیات
tail load	بار دم
sustained load	بار طویل المدت
suspensed load	بار اویخته
suspended load	بار معلق
suspended load	مواد غوطه ور
wartime load	بار جنگی ناو
steady load	بار دائم
to relieve one of a load	باراز دوش کسی برداشتن
static load	بار استاتیک
standard load	بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
sling load	بار خارجی هلی کوپتر
single load	بار تک
pre load	پیش بار

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com