Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 111 (7 milliseconds)
English	Persian
standing orders	دستور جاری
standing orders	امریه نظامی
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	اوامر ویژه
standing orders	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
Other Matches
in orders to please him	برای خوشایند
to take orders	منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
orders	احکام
one who gives orders	امر
in orders that it may beeasier	برای اینکه اسان تر شود
general orders	دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
combat orders	دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
attention to orders	توجه
attention to orders	توجه کنید
money orders	حواله
money orders	حواله پولی
money orders	حواله پول
theholy orders	مراتب روحانیون
marching orders	فرمان حرکت برای جنگ
to orders dinner	دستور ناهار دادن
sealed orders	پاکات لاک و مهر شده دستورالعمل هایی که لاک ومهر شده ارسال می شوند
sailing orders	دستور کشتی رانی
sailing orders	دستور حرکت
orders arms	پافنگ
money orders	حواله پستی وتلگرافی
money orders	دستور پرداخت
morning orders	برنامه روزانه
morning orders	دستورات روزانه
contracts and orders outstanding	پیمانها و درخواستهای انجام نشده
in orders to make it easiter	برای اسان تر کردن ان
standing	سرپا وضع
standing	ارتش ثابت
standing	اعیانی
standing	اعیان
standing	اعتبار
standing	مدت
standing	دوام شهرت
standing	ایستاده
standing	راکد
standing	مقام
standing	دائمی
standing	ثابت همیشگی
standing	روش جاری
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
standing	موقعیت تیم در جدول مسابقه ها
I am standing by you . I am right behind you .	هوایت را دارم
standing	معتبر
free-standing	غیرمتصل
free-standing	خودایستا
standing rules	مقر ره
standing wave	موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
standing rules	مقر رات
standing start	استارت ایستاده
standing wave	موج ساکن
standing surety for each other	تضامن
standing switch	رودست با مایه ارنج
standing wave	موج ایستاده
free-standing	مجزا
free-standing	مستقل
his standing with his colleagues	شهرت او [مرد ] میان همکاران خود
longest-standing	از مدتها پیش
standing grain	ذرت در ساقه [گیاه شناسی]
longest-standing	دیرین
longest-standing	از دیرگاه
longer-standing	از دیرگاه
longer-standing	دیرین
long-standing	از دیرگاه
longer-standing	از مدتها پیش
long-standing	از مدتها پیش
long-standing	دیرین
free-standing	آزاد
standing ovation	ایستادنبهنشانهاحترام
standing rules	نظامات
standing rigging	طنابهای ثابت
standing army	ارتش کادر ثابت
standing army	ارتش منظم
standing army	ارتش دائمی
standing room	جای ایستادن
of long standing	بادوام
of long standing	طولانی
of good standing	معتبر
standing order	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order	اوامر ویژه
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	امریه نظامی
standing order	دستور جاری
standing committee	کمیته دائمی
standing crop	محصول سرپا
standing derrick	دریک ثابت
standing part	قسمت ایستا
standing patrol	گشتی ثابت
standing part	قسمت ثابت
standing part	قسمت ثابت تاکل
standing property	اعیان
standing light	چراغ پلیسی
standing light	چراغ ثابت
standing property	اعیانی
standing rigging	بکسلهای ثابت
a person of high standing	آدمی بالا مقام [پر احترام]
a company of good standing	شرکتی با اعتبار
I was standing at the street corner .	درگوشه خیابان ایستاده بودم
Our organization is just standing on its own feet.	تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
standing broad jump	پرش طول بدون دورخیز
standing high jump	پرش ارتفاع بدون دورخیز
standing operating procedures	روش جاری عملیاتی
standing operating procedures	روش جاری مخابرات
free standing columns	ستونهای مستقل یا مجزا
standing signal instructions	دستورات ثابت مخابراتی
communication standing instructions	دستورات ثابت مخابراتی
pressing: standing press	پایهفشار
point takedown with inside standing leg	زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com