English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
statement of defence لایحه دفاعیه
Other Matches
in self defence خود
self-defence دفاع از خود
self defence دفاع مشروع
right defence دفاعمستقیم
defence بک
right of self defence حق دفاع مشروع
defence defense
defence پدافند
defence دفاع
defence دفاع کردن استحکامات
in self defence برای دفاع
defence third دفاعسوم
in defence of somebody [something] برای دفاع از کسی [چیزی]
the right of self-defence حق دفاع از خود
cozio defence دفاع کوتسیو در روی لوپس
czech defence دفاع چک
old indian defence دفاع هندی قدیم شطرنج
national defence پدافند ملی
national defence دفاع ملی
russian defence دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
lasker's defence دفاع لاسکر در گامبی وزیرشطرنج
coast defence پدافند ساحلی
closed defence دفاع بسته در روی لوپس
czech defence نام منسوخ دفاع اسلاو
morphy's defence دفاع مورفی در روی لوپس شطرنج
modern defence دفاع مدرن شطرنج
grunfeld's defence دفاع گرونفلد شطرنج
gothic defence دفاع گوتیک در بازی سه اسب شطرنج
indian defence دفاع هندی شطرنج
french defence دفاع فرانسوی شطرنج
janisch defence دفاع یانیش
janisch defence دفاع شلیمان
ego defence دفاع خود
dory defence دفاع دوری
defence station readiness of degree third
legitimate defence دفاع مشروع
close defence سه مدافع
marshall defence دفاع مارشال در گامبی وزیرشطرنج
meran defence دفاع مران
damiano's defence دفاع دامیانو
orthodox defence دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
philidor's defence دفاع فیلیدور
tarrasch defence دفاع تاراش در گامبی وزیرشطرنج
tchigorin defence دفاع چیگورین در گامبی وزیرشطرنج
two knights' defence دفاع دو اسب
westphalia defence دفاع وستفالی در گامبی وزیرشطرنج
yogoslav defence دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence دفاع پیرک
zone defence دفاع منطقهای
antimissile self-defence پوششضدتابش
goal defence دفاعگل
left defence دفاعچپ
wing defence دفاعگوشه
civil defence موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
to act in self-defence دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
defence [British E] دفاع [قانون] [ورزش] [ارتش]
summetrical defence دفاع متقارن
staunton defence دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
pillsbury defence دفاع پیلزبری
pillsbury defence دفاع کمبریج اسپرینگز
pirc defence دفاع پیرک
polish defence دفاع لهستانی
prevent defence جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
primeter defence دفاع دور تا دور
primeter defence پدافند دورتا دور
robatsch defence دفاع روباتش
russian defence دفاع روسی
scandinavian defence دفاع اسکاندیناویایی
scandinavian defence دفاع متقابل مرکزی
secretary of defence وزیر دفاع
sicilian defence دفاع سیسیلی شطرنج
slav defence دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
stack the defence ارایش دفاعی
berlin defence دفاع برلین در گشایش فیل شطرنج
budapest defence دفاع بوداپست در پیاده وزیرشطرنج
schleman defence دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
bord's defence دفاع برد در روی لوپس
becker's defence دفاع بکر در گامبی شاه شطرنج
alekhine's defence دفاع الخین
defence mechanisms ساز و کاردفاعی
benoni defence دفاع بنونی
defence mechanisms مکانیزم دفاعی
defence mechanism ساز و کاردفاعی
defence mechanism مکانیزم دفاعی
box defence تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
secretary of state for defence وزیر دفاع
franco baenoni defence دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
franco indian defence دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
ignorance of the law is no defence جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
queen's indian defence دفاع هندی وزیر شطرنج
queen's fianchetto defence گشایش لارسن شطرنج
queen's fianchetto defence دفاع فیانکتوی وزیر
kevitz trajkovic defence دفاع کویتس- تراکوویچ
king's indian defence دفاع هندی شاه شطرنج
ministry of national defence وزارت دفاع ملی
mistake of law is no defence اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
nimzo indian defence دفاع نمیزو هندی در پیاده وزیر شطرنج
civil defence service خدمات کشوری
ministry of national defence وزارت پدافند ملی
cambridge springs defence دفاع کیمبریج اسپرینگزدرگامبی وزیر شطرنج
bogoliubov indian defence دفاع بوگولیوبوف- هندی درپیاده وزیر شطرنج
caro kann defence دفاع کارو- کان
centre counter defence دفاع متقابل مرکزی
classical bononi defence دفاع بنونی کلاسیک
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement نظر
statement افهار
r. between two statement مغایرت بین دوافهار
statement شماره انتساب شده
statement خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement بیانیه دستور
statement گفته
statement عبارت
statement شرح توضیح
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement بیان
statement پاسخ
statement رای
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 1-دستور برنامه که یک برنامه را هدایت میکند
statement صورتحساب اعلامیه
statement صورت
statement تذکر
statement شرح
statement گفته بیانیه
statement تقریر
statement اعلامیه
statement اعلام کردن
statement بیانیه
statement افهاریه
statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statement صورت وضعیت
statement صورت حساب
statement افهار صورت حساب
I/O statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
statement بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statement قطعنامه
statement تقریر صورتمجلس
statement کشف صورتحساب
statement ابلاغ
statement ادعاء تصریح
statement بیانیه افهاریه
statement حکم
statement بیان وضعیت
statement به مجموعهای از مابارات دستوری
IF statement Gise کار دیگر را
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
IF statement Then این کار را انجام بده
dd statement دستور تعریف داده
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
d. of a statement تکذیب گفته ایی
dd statement statement definition data
mistake of fact is a good defence اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
ignorance of the face is a good defence جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
executable statement حکم اجرا پذیر
declarative statement نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
declarative statement حکم اعلانی
goto statement دستورالعملی در یک زبان سطح بالا
declarative statement حکم افهاری
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
assignment statement حکم انتساب دستورانتساب
dimension statement حکم اعلان بعد
financial statement صورت مالی گزارش مالی
financial statement صورت وضعیت مالی
execute statement دستور اجرایی
execute statement حکم اجرایی
executable statement جمله اجرایی
declarative statement عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
declarative statement نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declaration statement جمله تعریفی
call statement حکم فرا خوانی
conditional statement حکم شرطی
representation [statement] نظر
compound statement جمله مرکب
common statement حکم اشتراک
representation [statement] رای
comment statement حکم توضیحی
conditional statement دستور شرطی
declaration statement حکم اعلانی
control statement جمله کنترلی
data statement حکم دادهای
control statement حکم کنترل دستور کنترل
continue statement حکم ادامه
statement with debate بیانیه با بحث پیوسته
statement on the debate بیانیه در مورد بحث
representation [statement] پاسخ
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
negation of statement انکار یا تکذیب گفتهای
receipt statement رسید
receipt statement اعلامیه ورود
an absurd statement حرف بی معنی یا مزخرف
narrative statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
provisional statement صورت وضعیت موقت
programming statement حکم برنامه نویسی
procedural statement حکم رویهای
problem statement حکم مسئلهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com