English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (6 milliseconds)
English Persian
steak knife کارد رومیزی دارای تیغه مضرس
Other Matches
well-done steak استیک کاملا پخته
I want my steak well done. می خواهم استیکم خوب پخته با شد
steak باریکه گوشت کبابی
club steak قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
medium steak استیک متوسط سرخ یا پخته شده
swiss steak گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
swiss steak شامی
chuck steak گوشتگردنو شانهگاو
beef steak گوشت ران گاو
underdone steak استیک آبدار
salis bury steak خوراک گوشت گاو مخلوط باتخم مرغ وشیر
knife : چاقو کارد
knife گزلیک
knife تیغه
before you can say knife فورا
before you can say knife برقی ناگهان
the knife چاقوی جراحی
knife کارد زدن
knife : چاقو زدن
the knife الت جراحی
a knife یک چاقو
before you can say knife خیلی زود
pallet knife کاردک
pallet knife کاردک نقاشی
paring knife سم تراش
war to the knife جنگ خونین
flick-knife چاقوی ضامندار
boning knife چاقویتزئینی
butter knife ضربهپایشنایپروانه
pallet knife ماله رنگ امیزی
war to the knife کارد و کارد کشی
paper knife کارد کاغذبری
paring knife ناخن گیر
plane knife تیغه رنده
trench knife کارد سنگری
three bladed knife چاقوی سه تیغه
moon knife چاقوی هلالی
pruning knife چاقوی شاخه زنی
war to the knife جنگ سخت
cheese knife چاقویپنیر
painting knife چاقوینقاشی
flint knife چاقویسنگچخماقی
I don't have a knife. من چاقو ندارم.
finish knife کارد یا تیغ [مخصوص پرداخت سطح فرش]
hook knife چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
knife polishing [پرداخت پرزهای فرش به کمک چاقو یا تیغه تیز]
putty knife کارتک [ابزار]
spackle knife کارتک [ابزار]
oyster knife چاقویمخصوصصدف
knife pleat پیلهتیغهای
commando knife چاقویکماندو
cook's knife چاقویآشپزی
dessert knife چاقویدسر
dinner knife چاقویغذاخوری
fettling knife چاقویتراشیدنغذا
filleting knife چاقویماهیچهبربی
folding knife کارد جیبی تاشو [کارد سوئیسی]
grapefruit knife چاقوی گریپ فروت
ham knife چاقویژامبون
kitchen knife چاقویآشپزخانه
knife edge لبه کارد
knife-edges لبه چاقو
knife-edges لبه تیغ
sheath knife چاقوی غلاف دار
paper-knife کاغذ بر
carving knife چاقوی حکاکی یا گوشت بری
jack-knife چاقوی بزرگ جیبی
pocket knife چاقوی جیبی
palette knife کاردک نقاشی
bowie knife دشنه
bowie knife خنجر
knife-edges تیغه در
knife-edges لبه تیز هرچیزی
knife-edges لبه کارد
knife edge لبه تیز هرچیزی
knife edge تیغه در
knife edge لبه چاقو
knife edge لبه تیغ
knife-edge لبه کارد
knife-edge تیغه در
knife-edge لبه چاقو
knife-edge لبه تیغ
bread knife کارد نان بری
case knife چاقوی جلد دار
knife board میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
knife board نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
knife grinder چاقوتیزکن
knife grinder تیزگر
knife machine ماشین کاردپاک کنی چاقوتمیزکن
knife-edge لبه تیز هرچیزی
knife machine کاردپاک کن
knife rest جای چاقو
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
knife switch کلید تیغهای
knife switch کلید اهرمی
knife switch کلید چاقویی
hack knife چاقوی مخصوص برش کامل
moon knife چاقوی پوست تراشی
cut it with a knife برضد
cut it with a knife درمقابل
dissecting knife چاقوی تشریح
dissecting knife کاردتشریح
switchblade knife چاقوی ضامن دار
clasp knife چاقوی ضامن دار
hand knife خوش بافت
jack knife خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
case knife چاقوی بزرگ
principal types of knife انواععمدهچاقو
Swiss army knife دستهچاقوسوئیسی
types of kitchen knife انواعچاقویآشپزخانه
large chopping knife ساطور
plaster cutting knife کارد گچبری
This knife is too blunt for words . این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
jack knife bridge پل متحرک تاشو
knife-blade cartridge fuse فیوزفشنگیتیغهدار
double break knife switch کلید تیغهای دو اتصالی
to play a good knife and fork ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
A sharp knife (pin , needle) چاقو (سوزن ) تیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com