English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
steering worm sector چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
steering worm sector تاج فرمان
Other Matches
worm and sector sleering چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
steering فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
steering راندن
steering هدایت کردن
steering فرمان
steering روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
steering wheels چرخ فرمان
steering shaft محور فرمان
steering gear دنده فرمان
steering wheels رل
steering wheels غربالک
steering wheels چرخ سکان فرمان اتومبیل
steering mechanism مکانیزم فرمان
steering linkage اهرم بندی فرمان
steering position wheelhouse
evasive steering اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
power steering فرمان خودکار
steering axle میله فرمان
steering axle میل فرمان
steering brake قفل فرمان خود روشنی دار
steering committee کمیته رهبری
steering committee کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
steering gear دنده سکان
steering gear جعبه دنده فرمان
steering gear جعبه فرمان
steering wheel غربالک
steering wheel چرخ سکان فرمان اتومبیل
steering wheel چرخ فرمان
steering tube تیوپفرمان
steering cylinder سیلندرفرمان
steering lever اهرم فرمان
steering yoke فرمان اتومبیل به شکل بال پرواز
steering compass قطبنمای سکان
steering wheel رل
steering swivel مفصل فرمان
forward steering position wheelhouse
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
steering column tube لوله فرمان
hand steering position flat tiller
steering column lock قفل فرمان اتومبیل
automatic steering device سکان خودکار
steering wheel puller وسیلهای که غربالک رابیرون میکشد
controlled stick steering دسته دنده خودکار
steering wheel hub قسمت میانی غربالک
steering wheel lock قفل غربالک
steering column gear change اتصال چرخ دنده فرمان
worm لولیدن
worm خزنده خزیدن
worm مار
worm کرم
worm سوسمار
worm مارپیچ کردن
worm حلزونی
worm Read ,Once Write
worm یکباربنویس
worm چند بار بخوان یکبار بنویس
worm چند باربازیاب any
rain worm خراتین
rain worm آدم پست
measuring worm گرم زمین پیما
guinea worm کرم رشته
maw worm کرم شکم
malt worm دائم الخمر
malt worm باده خور
malt worm میگسار
glow worm کرم شب تاب
hair worm کرم مویی
hair worm کرم پیوک
hair worm کرم رشته
rain worm کرم خاکی
rain worm خاکدار
worm gear دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear دنده مارپیچی
worm eaten بی ارزش
worm eaten سالخورده
worm eaten کهنه
worm eaten سوراخ شده فاسد شده
worm eaten کرم خورده
wire worm کرم ریش
worm gear چرخ دنده حلزونی
worm hole جای کرم خوردگی
rain worm ساکن زمین دنیوی
rain worm مادی
red worm کرم ریز سرخ رنگ
worm wheel چرخ دنده حلزونی
worm wheel دنده کرمی شکل
worm wheel پیچ حلزونی
worm eaten پیر کهنسال
worm transmission گیربکس با چرخ دنده حلزونی
worm gear دنده مورب
guinea worm پیوک
conveyor worm حلزونی ناقله
worm-eaten کرم خورده
dew worm کرم خاکی
conveyor worm حلزونی حمل و نقل
canker worm کرم گل وبرگ
slow worm کورمار
slow worm مار شیشهای
silk worm کرم ابریشم
silk worm کرم پیله
drop worm حلزونی سقوطی
glow-worm کرم شب تاب
sector ناحیه
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector محله
sector خط کش ریاضی ناحیه
sector قسمتی ازجبهه
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector قطاع دایره
sector بخش
sub sector زیربخش
sector منطقه
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector منطقه واگذاری
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
sector قطاع
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector جزء تقسیم کردن
sub sector بخش فرعی
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
worm gear mechanism مکانیزم چرخ دنده حلزونی
drop worm bearing یاطاقان حلزونی سقوطی
drop worm lever اهرم حلزونی سقوطی
drop worm shaft محور پیچشی سقوطی
drop worm housing پوسته حلزونی سقوطی
drop worm release قطع حلزونی سقوطی
The early bird gets the worm. <proverb> سحر خیز باش تا کامروا باشی.
informal sector بخش غیر رسمی
observing sector قطاع دیدبانی
two sector model الگوی دو بخشی
observing sector منطقه دیدبانی
two sector economy اقتصاد دو بخشی
traditional sector بخش سنتی
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
teritiary sector بخش ثالثه
teritiary sector بخش سوم
productive sector بخش تولیدی
observation sector قطاع دیدبانی
nonmonetary sector بخش غیر پولی
government sector بخش دولتی
bad sector قطاع بد
hard sector قطاع سخت افزاری
nonformal sector بخش غیر رسمی
infrastructural sector بخش زیربنائی
main sector بخش اصلی
disk sector قطاع دیسک
modern sector بخش نوین
modern sector بخش جدید
monetary sector بخش پولی
defense sector منطقه پدافندی
disk sector بخش دیسک
sector of a sphere اکلیل کروی
agricultural sector بخش کشاورزی
sector of responsibility منطقه مسئولیت
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
spherical sector قطاع کروی
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
service sector بخش خدمات
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
sector of search منطقه تجسس رادار
sector of search منطقه مراقبت رادار
sector of fire منطقه اتش
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
real sector بخش واقعی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
bad sector قطاع خراب
sector addressing نشانی دهی قطاعی
sector of search منطقه کاوش
sector commander فرمانده ناحیه
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
public sector بخش عمومی
public sector بخش دولتی
private sector بخش خصوصی
the early bird catches the worm <proverb> کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
early bird catches the worm <idiom> هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
sector interleave factor عامل جاگذاری قطاع
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com