English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
stock exchanges بورس سهام
stock exchanges بورس اوراق بهادار
Other Matches
exchanges ارز
exchanges معاوضه و مبادله پول
exchanges تفاوت
exchanges رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanges مرکز مبادله
exchanges جابه جایی داده بین دو محل
exchanges دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchanges روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges تهاتر تسعیر
exchanges رد و بدل کننده
exchanges عوض کردن تسعیر یافتن
exchanges صرافی مبادله کردن
exchanges صرافخانه
exchanges جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges اسعار
exchanges تبادل ردوبدل ارز
exchanges مبادله
exchanges معاوضه
exchanges مبادله پول
exchanges تبادل
exchanges صرافی
exchanges مبادله کردن
exchanges معاوضه کردن
exchanges تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchanges مبادله کردن تعویض
exchanges ارز معاوضه
telephone exchanges مرکز تلفن خودکار
telephone exchanges مرکز تلفن
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock مال التجاره
stock دودمان
stock جامع نسب
stock سهام
stock رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock دسته چوب ماهیگیری
stock عادی ازلحاظ مدل
stock جوراب ساق بلند
stock ذخیره اولیه
stock موجودی کالا ذخیره
stock موجودی
stock میله لنگر
stock قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock دسته حدیده
stock بدنه رنده
stock ماده اولیه
stock still بی حرکت
to have in stock موجود داشتن
to take stock of برانداز کردن
take stock <idiom> جمع بندی کردن
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
take stock of <idiom> شمردن فرصتها
in stock <idiom> روی بورس
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
stock موجودی انبار
stock موجودی ذخیره
stock still بی جنبش
stock-still بی حرکت
stock سهام سرمایه
stock نیا
stock پایه دسته ریشه
stock قنداق تفنگ
stock ته ساقه
stock تنه
stock کنده
stock موجودی موجودی کالا
stock ذخیره
stock : مایه
stock دسته ابزار و اسلحه
stock-still بی جنبش
stock مواشی پیوندگیر
stock :حاضر
stock موجود
stock اماد ذخیره
stock انباشته انباره
stock سهم
stock ذخیره ذخیره کردن
stock انبار
stock اماده
stock به موجودی افزودن
stock دم دست
stock ذخیره کردن
stock انبارکردن
stock درانبار
stock certificate گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stock check کنترل موجودی
stock audit حسابرسی موجودی
stock clerk انباردار
stock broker دلال بورس
stock broker کارگزار بورس
stock broker دلال سهام
stock bottle شیشه ذخیره
stock company شرکت سهامی
stock control کنترل موجودی انبار
stock holder سهامدار
stock holder صاحب سهم
stock funds اعتبار خریدنقدی
stock funds اعتبار نقدی اماد
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
stock exchnge بورس
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stock dividend سهام صادره بابت سود سهام
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
stock control کنترل موجودی
stock control کنترل ذخیره انبار
stock and die دسته حدیده و حدیده
stock adjustment تطبیق موجودی
reserve stock موجودی ذخیره
reserve stock اماد ذخیره
raw stock موجودی مواد خام
preferred stock سهام ممتازه
preferred stock سهم ممتاز
joint stock سرمایه مشترک
live stock چارپایان اهلی
money stock عرضه پول
money stock حجم پول در گردش
maximum stock حداکثر موجودی انبار
safety stock موجودی ذخیره انبار
safety stock موجودی تضمینی
seed stock ذخیره بذرکاشتنی
stock adjustment تعدیل موجودی
stock accounting حساب کالاهای موجود
stock accounting حسابداری موجودی
stock account حساب موجودی
spares stock موجودی لوازم یدکی
joint stock شرکت سهامی
service stock امادرزمی
service stock اماد و کالاهای جنگی
seed stock نیروی ذخیره
live stock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
stock in trade موجودی کالای مغازه
laughing stock مضحکه
laughing stock مایهی خنده
warehouse stock موجودی انبار
valuation of stock ارزیابی موجودی
treasury stock سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
to i. one's capital in stock سرمایه حودرادرسهام گذاشتن
surplus stock موجودی مازاد
surplus stock موجودی اضافی
stock yard حیاط طویله
laughing stock مورد تمسخر
stock pot قابلمهگود
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس سهام
take stock in (usually negative) <idiom> باورداشتن
We dont have it in stock . این جنس موجود نیست ( نداریم )
vine stock نیایبرگمو
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock valuation ارزیابی موجودی
stock trading خرید و فروش سهام
stock piling انبار کردن
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
stock number شماره فنی جنس
stock level سطح ذخیره انبار
stock level سطح انبار
stock jobbing سفته بازی
stock jobbery سفته بازی
stock jobber محتکر سهام دلال سهام
stock jobber سفته باز
stock in trade لوازم وابزار کار فوت وفن
stock piling ذخیره نمودن
stock piling ذخیره کردن در انبار
stock talking سیاهه برداری از موجودی
stock taking رسیدگی به موجودی
stock solution محلول ذخیره
stock shears قیچی پادار
stock saddle نوعی زین
stock room انبار کالا
stock room انبار
stock requisition تقاضا جهت کالا
stock requisition درخواست کالا
stock record سابقه موجودی
stock in trade مال التجاره
die stock دسته حدیده
claimant stock انبار امانی
claimant stock ذخایر امانی
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital stock اورده
capital stock حجم سرمایه
capital stock موجودی سرمایه
capital stock عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
bulk stock ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
bulk stock ذخایر قوال
buffer stock موجودی احتیاطی
closed stock اجناس ذخیره
closed stock اجناس انبارشده ثابت
common stock سهام معمولی شرکت
die stock بدنه رنده
debenture stock سهام قرضه
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
dead stock کالای بنجل
dead stock کالای بدون خریدان
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle stock موجودی فعال
consumable stock موجودی مصرفی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com