Dictiornary-Farsi | stock saddle | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
stock saddle	نوعی زین


Other Matches

saddle	پالان زدن
saddle	تحمیل کردن
saddle	سواری کردن
saddle	زین
in the saddle	صاحب اختیار
in the saddle	یراق صاحب مقام
in the saddle	اماده
saddle	حائل
in the saddle	سوار
saddle	زین کردن
saddle	زمین زینی شکل گردنه
saddle	صفحه رنده بند ماشین تراش
saddle	گردنه
saddle	حایل
in the saddle <idiom>	تحت فرمان
saddle	پایه
in the saddle	حاضر
saddle bag	کیسه اب
saddle bearer	تکیه گاه
saddle bearer	زیرسری
saddle bearer	متکا
saddle blanket	نمد زین
side-saddle	زین یک بری
saddle backed	خرپشته
saddle bow	کوهه زین
pack saddle	زین مخصوص بار
pack saddle	زین بارگیری
boot and saddle	سوار شوید
side-saddle	زین زنانه
side saddle	زین یک بری
side saddle	زین زنانه
saddle bow	قاش زین
saddle bronc	زین گذاری اسب نیمه رام
saddle strap	تسمه زین
saddle strap	فتراک
saddle tree	قلتاق
saddle tree	یکجورگل لاله درامریکای شمالی
to saddle any one with a task	کاری را بدوش کسی گذاشتن
saddle pad	زین
saddle pillar	پایهصندلی
For the moment he is in the saddle.	فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
saddle bag	خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
saddle cover	رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
saddle point	نقطه زینی
saddle point	منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
saddle cover	زین پیچ
saddle point	نقطه زینی شکل
saddle cover	زین پوش
saddle nose	بینی فرو رفته
saddle link	حلقه زین دار
saddle leather	چرم زین سازی
saddle cloth	پارچه زیر یا روی زین باشماره اسب
saddle cover	غاشیه
saddle horse	اسب سواری
butterfly saddle rug	قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
saddle bronc riding	سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
out of stock <adj.>	غیر موجودی کالا [در انبار]
in stock <idiom>	روی بورس
take stock <idiom>	جمع بندی کردن
take stock of <idiom>	شمردن فرصتها
stock	ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
to take stock of	برانداز کردن
to have in stock	موجود داشتن
stock still	بی حرکت
stock still	بی جنبش
out of stock;ex stock	از موجودی یاذخیره
stock	دسته ابزار و اسلحه
stock	ماده اولیه
stock	درانبار
stock	قنداق تفنگ
stock	ته ساقه
stock	اماده
stock	انبارکردن
stock	ذخیره کردن
stock	به موجودی افزودن
stock	سهم
stock	موجودی ذخیره
stock	تنه
stock	دم دست
stock	پایه دسته ریشه
stock	بدنه رنده
stock	دسته حدیده
stock	جامع نسب
stock	دودمان
stock	عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock	مواشی پیوندگیر
stock	دسته چوب ماهیگیری
stock	سهام سرمایه
stock	نیا
stock	:حاضر
stock	موجود
stock	کنده
stock	میله لنگر
stock	موجودی
stock	عادی ازلحاظ مدل
stock	: مایه
stock-still	بی جنبش
stock	موجودی انبار
stock-still	بی حرکت
stock	جوراب ساق بلند
stock	قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock	ذخیره اولیه
stock	موجودی موجودی کالا
stock	اماد ذخیره
stock	ذخیره
stock	ذخیره ذخیره کردن
stock	موجودی کالا ذخیره
stock	مال التجاره
stock	سهام
stock	انباشته انباره
stock	رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock	انبار
stock broker	دلال بورس
stock broker	کارگزار بورس
stock broker	دلال سهام
stock bottle	شیشه ذخیره
stock certificate	گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stock dividend	سهام صادره بابت سود سهام
stock control	کنترل وسفارش موجودی انبار
stock control	کنترل موجودی
stock control	کنترل ذخیره انبار
stock control	کنترل موجودی انبار
stock company	شرکت سهامی
stock clerk	انباردار
stock check	کنترل موجودی
stock audit	حسابرسی موجودی
stock and die	دسته حدیده و حدیده
dead stock	کالای بدون خریدان
safety stock	موجودی ذخیره انبار
safety stock	موجودی تضمینی
seed stock	ذخیره بذرکاشتنی
seed stock	نیروی ذخیره
service stock	امادرزمی
stock account	حساب موجودی
spares stock	موجودی لوازم یدکی
service stock	اماد و کالاهای جنگی
stock accounting	حسابداری موجودی
stock accounting	حساب کالاهای موجود
stock adjustment	تعدیل موجودی
stock adjustment	تطبیق موجودی
rolling stock	گردونههای ریل دار
stock evaluation	بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
vine stock	نیایبرگمو
stock pot	قابلمهگود
laughing stock	مورد تمسخر
laughing stock	مضحکه
laughing stock	مایهی خنده
warehouse stock	موجودی انبار
valuation of stock	ارزیابی موجودی
treasury stock	سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
to i. one's capital in stock	سرمایه حودرادرسهام گذاشتن
surplus stock	موجودی مازاد
surplus stock	موجودی اضافی
stock yard	حیاط طویله
We dont have it in stock .	این جنس موجود نیست ( نداریم )
take stock in (usually negative) <idiom>	باورداشتن
outside [stock exchange] <adj.>	خارج از بورس [فروخته شده ]
stock exchange	بورس سهام
stock exchange	بورس اوراق بهادار
stock exchange	بورس اوراق بهادار
stock exchange	بورس سهام
stock exchanges	بورس سهام
stock exchanges	بورس اوراق بهادار
rolling stock	ترنهای روی خط اهن
stock watering	سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock valuation	ارزیابی موجودی
stock trading	خرید و فروش سهام
stock level	سطح انبار
stock jobbing	سفته بازی
stock jobbery	سفته بازی
stock jobber	محتکر سهام دلال سهام
stock jobber	سفته باز
stock in trade	لوازم وابزار کار فوت وفن
stock in trade	مال التجاره
stock in trade	موجودی کالای مغازه
stock holder	سهامدار
stock holder	صاحب سهم
stock funds	اعتبار خریدنقدی
stock funds	اعتبار نقدی اماد
stock exchnge	بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
stock level	سطح ذخیره انبار
stock number	شماره فنی جنس
stock talking	سیاهه برداری از موجودی
stock taking	رسیدگی به موجودی
stock solution	محلول ذخیره
stock shears	قیچی پادار
stock room	انبار کالا
stock room	انبار
stock requisition	تقاضا جهت کالا
stock requisition	درخواست کالا
stock record	سابقه موجودی
stock piling	ذخیره کردن در انبار
stock piling	ذخیره نمودن
stock piling	انبار کردن
stock number	شماره فنی انبار شماره انبار
stock exchnge	بورس
feed stock	مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
cycle stock	موجودی فعال
consumable stock	موجودی مصرفی