English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (3 milliseconds)
English Persian
storing انباره
storing انبار
storing مخزن
storing ذخیره اندوخته
storing موجودی
storing مغازه دکان
storing فروشگاه
storing اندوختن انبار کردن
storing ذخیره کردن
storing ذخیره
storing دکان ذخیره
storing انبارکردن
storing انبار ناو
storing مغازه بزرگ
storing اندوختن
storing دخیره کردن
storing انبارکردن اندوخته
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
storing ثباتی درCPU که حاوی آدرس محل بعدی دستیابی است
storing واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
storing سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند
storing می باقی می ماند
storing سیستم ذخیره سیگنال کنترل ارتباطی در کامپیوتر به صورت برنامه
storing ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
storing حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
storing انباره کردن
Other Matches
block storing کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
block storing انبار کردن بارهای قوال
image storing tube لامپ ایکونوسکپ
The squirrels are storing up nuts for the winter. سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com